نتایح جستجو

  1. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    با خودت مشاعره ميكني؟! بابا فرصت بده دري به روي خود از سوي آسمان واكن دهان باز زمين در پي تو مي گردد
  2. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    تا چو نعمان كند گل افشاني گردد آن برگ لاله نعماني
  3. amarjani200

    دست‌نوشته‌ها

    بابا يكي دست ما رو هم بگيره چه خبره اينجا؟ كاش ميتوانستم به همه گل بدهم كاش ميشد به همه بگويم ما همه سر به دامان غم ميگذاريم كاش ميشد و ميتوانستم بنويسم از غصه هاي دور و نزديكي كه سپري شدند و جاي زخمشان در جانم ماند كاش پيشم بودند همه آنهايي كه اكنون ميخواهمشان كاش از خلوت و تنهايي خاطره هاي...
  4. amarjani200

    دست‌نوشته‌ها

    سلام اگه مدير بودين يه چيزي . حرفتونو گوش ميدادم امتياز نميدادم اما حالا ... ساعتي چند به آغاز نمايش باقيست بازي ما اما از همان روز دگر از همان ثانيه هاي مبهم بي پروا از همان حس دگر انديشي از همان حس لطيفي كه به گل ميداديم از همان خستگي بوي علف در ديماه از همان بچگي و خاطره هاي شيرين از همان...
  5. amarjani200

    دست‌نوشته‌ها

    سلام كاش صبر سحري مي داشتم كآسمان دل ابريمان را دل كه روياي دل درياييست به شمايل ، دل آهوراييست به شميم نازك برگ گلي كه بر آن شبنم پاك مهمانيست با خود احساس به سامان ببرد.
  6. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    يكي را تلخ تر گريانم از جام يكي را عيش خوشتر دارم از نام
  7. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    مزن طعنه مرا در عشق فرهاد به نيکي کن غريبي مرده را ياد
  8. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    يكي گفت از ختن خيزد نكوئي فسانه است آن طرف در خوبروئي
  9. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    دگر باره جهاندار از سر مهر به گلرخ گفت كاي سرو چمن چهر
  10. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    با تشكر وخدافظي در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد
  11. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را هم، ارمغاني خوشتر از جان و جهان دادند : دلت شد چون صدف روشن، به مرواريد مهر آن روز !
  12. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    هر سري با عالم خاصي خوش است هر كه را كه يك چيزي خوب و دلكش است نيما
  13. amarjani200

    علاقه‌مندی به «خسرو شكيبايي» دردسرساز شد

    خدايش بيامرزاد مرد نازنيني بود سنگ قبرش هر چي ميخواد باشه جاش كه خيلي خيلي خاليه
  14. amarjani200

    داستان هاي كوتاه

    داستان كوتاه متشكرم اثر آنتوان چخوف همین چند روز پیش، "یولیا واسیلی ‌‌‌‌اِونا" پرستار بچه‌‌‌هایم را به اتاقم دعوت كردم تا با او تسویه حساب كنم. به او گفتم: بنشینید"یولیا واسیلی ‌‌‌‌‌اِونا"! می‌‌‌‌دانم كه دست و بالتان خالی است امّا رو دربایستی دارید و آن را به زبان نمی‌‌‌آورید. ببینید،...
  15. amarjani200

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    زندگي دفتري از خاطره هاست خاطراتي شيرين- خاطراتي مغشوش- خاطراتي كه زتلخي رگ جان ميگسلد: يكنفر در شب كام- يكنفر در دل خاك يكنفر همدم خوشبختي هاست- يكنفر همسفر سختي هاست چشم تا باز كنيم- عمرمان ميگذرد وز سر تخت مراد- پاي بر تخته تابوت گذاريم همه ما همه همسفريم پدر خسته براه- مادر بخت...
  16. amarjani200

    درد دل...

    براي خيليا درد دله براي خيليا خاطره استاد فريدون مشيري: كوچه بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق ديوانه كه بودم در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد يادم...
  17. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    در پس اين قدرت بي انتها قدرت نمايي هست بال خاكي بشكن و بال خدايي ساز كن اي رهرو گمراه
  18. amarjani200

    با اینكه خودم دیدم باورم نمیشه هنوز...

    و به قول مهدي سهيلي: روزو شب شط زمان جاريست آنچه ميماند از اين شط خروشان نيك كرداريست خاطري را شاد بايد كرد جاي سيم و زر دلي بايد بدست آورد آزمندي ها زبيماريست زر پرستي آتش اندوزيست رستگاري در سبكباريست
  19. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    اين ماه پرفروغ كه بيتاب مي رود سيمينه زورقيست كه بر آب مي رود سهيلي
  20. amarjani200

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا باز گردان مرا اي به پايان رسانيده آغاز گردان مصدق
بالا