ای رقیب ای دشمن من
دشمن جان و تن من
برده ای زیبای ما را
خود گرفتی جای ما را
لعل لب او نوش تو
گرمای عقل و هوش تو
راز وفاداری چو من
می خواند او در گوش تو
جان تو جان او جانم قربان او
می خواهم از خدایش
که سر نهم به پایش
فنا شوم برایش
او قرار جان من بود
یار هم پیمان من بود
از برم او را ربودی
در کنار...