نتایح جستجو

  1. b65241

    بله گفتن دخترا

    عروس هنرمند ،بی سواد بود.روح پرفتوح نه پر فتوه
  2. b65241

    این یه معماس که دکتر حساب طرح کرده..جوابشو نمیدونم میشه یکی بیاد جوابشو بگه؟!!!

    شما چرا اون 2هزار تومن رو با 27 تومن جمع میکنی؟اون دوهزار تومن جزء 27 تومنه
  3. b65241

    فراق یار

    در کار عشق ما همیشه اما بود بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم دلواپسی های من از صبح فردا بود آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
  4. b65241

    عكسهاي خنده دارايراني

    :w15:عالی بود
  5. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدمت وای چه دیداری وای این چه دیدار دلآزاری بود بی گمان برده ای از یاد آن عهد که مرا با تو سر و کاری بود دیدمت وای چه دیداری وای نه نگاهی نه لب پر نوشی نه شرار نفس پر هوسی نه فشار بدن و آغوشی این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گریزی ز من و در طلبت بازهم کوشش باطل...
  6. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    دلخوشي ها كم نيست : مثلا اين خورشيد، كودك پس فردا، كفتر آن هفته‌. يك نفر ديشب مرد و هنوز ، نان گندم خوب است‌. و هنوز ، آب مي ريزد پايين ، اسب ها مي نوشند.
  7. b65241

    قبل از ازدواج.....

    :w27:
  8. b65241

    فراق یار

    زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده تماشا کن، سکوت تو عجب عمقی به شب داده تمام خونه پر میشه از این تصویر رویایی تماشا کن، تماشا کن چه بیرحمانه زیبایی...:cry:
  9. b65241

    سلام خوبید؟شما در زمینه ی پردازش تصویر اطلاعات دارید؟

    سلام خوبید؟شما در زمینه ی پردازش تصویر اطلاعات دارید؟
  10. b65241

    به پیام من پاسخ نمیدید؟:cry:

    به پیام من پاسخ نمیدید؟:cry:
  11. b65241

    فراق یار

    می خواستم بگم من که عاشق ترینم تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی :cry:حقیقت چه تلخه . چه تلخه شکستن حقیقت همینه که رفتی تو بی من که رفتی تو بی من
  12. b65241

    فراق یار

    تو دیونه رفتی یه شب بی نشونه تو خواستی که قلبم پریشون بمونه واست گریه ی من دیگه بی امونه دل از درد عشقم یه دریای خونه می خوام با تو باشم ، می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه من از سبزه سبزم ،ولی خسته خسته من از شهر عشقم ،ولی دل شکسته می گفتم یه ابری ،...
  13. b65241

    كوي دوست

    بگذار تا همچون پرستوها دركنج آن دل آشیان سازم من آن قفس را دوست میدارم بگذار تا خود را نهان سازم ای قصه گوی دل ای آرزوی من با من مبادا بی وفا گردی با دیگران پیمان ببندی آشنا گردی آه ای تمام هستیم از تو از پای دل مگشای زنجیرم من بی تو میمیرم
  14. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آن که دارد با دلبری وصالی دانی کدام دولت در وصف می‌نیاید چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
  15. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ناله زیر و زار من زارترست هر زمان بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
  16. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود سر نه چیزست که شایسته پای تو بود خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود
  17. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    روی تو خوش می‌نماید آینه ما کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا چون می روشن در آبگینه صافی خوی جمیل از جمال روی تو پیدا
  18. b65241

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی گر خون دل خوری فرح افزای می‌خوری ور قصد جان کنی طرب انگیز می‌کنی
بالا