نتایح جستجو

  1. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    هر اندازه آدمی بهتر بتواند به وقت شادمانی بخندد، به وقت اندوه بگرید، برای تعیین حد و مرزها ابراز خشم کند، با شور و اشتیاق به معاشقه بپردازد و محبت را با گشودگی و بی قید و شرط ببخشد و بپذیرد، به همان اندازه از رنج به دور خواهد بود و هر چه آدمی بیشتر با لذت هستی درآمیزد، نسبت به خود و دیگران...
  2. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    این بوییدن عطر چای، نوشیدن آن، استراحت کردن، دوباره چای برای خود ریختن و آن را مزه مزه کردن هم، هر چند برای یک بار، برای ما تولد زندگی دیگری است. این لحظه ها پرانتزهای سحرآمیزی در زندگی اند که قلب و روح را به هیجان می آورند، به دلیل این که کمی از ابدیت، به نحوی زودگذر ولی در نهایتِ شدت، ناگهان...
  3. نازنین فاطیما

    همین الان داری به چی فکر میکنی؟

    به خداوحکمتش
  4. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    کم و بیش این احساس کنستانسیا را درک می‌کنم که عشقی که سراسر اعتماد باشد، عشق حقیقی نیست، بیش‌‌‌‌‌تر شبیه بیمه‌نامه است یا بدتر از آن، گواهی حسن رفتار. و این در نهایت به بی‌خیالی می‌انجامد. پس شاید من باید ممنونِ آن بگو مگوهایی باشم که قبلاً میان من و کنستانسیا پیش می‌آمد. چون این نشانه‌ی آن است...
  5. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    وقتی که احساس تنهایی می‌کنید و به تنگ آمده اید احتمال آن که انتخاب‌های ضعیف تری بکنید، بالا می رود. استیصال برای دوست داشتن آدم را به کجا که نمی‌کشاند. با شکم خالی به خرید نروید چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد. آیا تو آن گمشده‌ام هستی؟ / #باربارا_دی_آنجلیس
  6. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    به چشمهایم زل زد و گفت: "باهم درستش می کنیم.." چه لذتی داشت این باهم، حتی اگر باهم هیچ چیزی هم درست نمی شد، حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت، حسی که به واژه ی "با هم" داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم. تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می تواند حس من را در آن لحظات درک...
  7. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    باید یاد بگیرید نمی‌توانید محبوب همگان باشید. شما می‌توانید بهترین آلوی دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه. اما یادتان باشد، هستند آدم‌هایی که آلو دوست ندارند! حالا می توانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید که اگر تصمیم بگیرید موز بشوید، همیشه یک موز درجه دوم خواهید بود، در...
  8. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    بله احسنت کتاب آدما واقعا هم که اینطورهست که شما میفرمایید اما ما آدمها همیشه یه قدم عقبیم یعنی هیچ کارمون سرجای خودش نیست وقتی بایدیه نفررو بفهمیم یا کسی مارو بفهمه و ...سرمون گرم جاهای دیگه است وزمانی به خودمون میاییم که دیگه دیر شده ...وبی جنبه بودن داره مارو میبره به جایی که نباید.... حالا...
  9. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    ما نسبت به موارد منفی بیشتر حساسیم تا موارد مثبت. در خیابان هم چهره‌های مخوف بیشتر از چهره‌های خندان به چشم می‌آیند. ما برخورد بد را بیش از برخورد خوب به خاطر می‌سپاریم، البته غیر از مواقعی که برخورد خوب از جانب خودمان باشد! #هنر_شفاف_اندیشیدن #رولف_دوبلی
  10. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    چه چیزی روی زمین میتواند برایم کوچکترین ارزش را داشته باشد - آنچه که زندگی بوده است از دست داده ام ، گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم ، بدرک ، میخواهد کسی کاغذ پاره های مرا بخواند میخواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند - من فقط برای این احتیاج نوشتن که عجالتاً برایم ضروری شده است...
  11. نازنین فاطیما

    همین الان داری به چی فکر میکنی؟

    به موفقیت وصبوری
  12. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    📝 چایِ عشق زمان میبرد تا دم بکشد جانم! ولی چایَش چای است‌ها! چایِ چشم‌های من سالهاست دارد در آبی که از خود‌ِ چشم‌ها میجوشد دم میکشد! تا امروز برسد، و تو بیایی و چاییِ پررنگِ چشم‌های عاشقم را سر بکشی و مستی‌اش تا آخر عمرت از سرت نپرد! دیر نکنی‌ها یارجان چایِ چشم‌ها از دهن میفتد و الکلِ نگاه...
  13. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    به این باور رسیده‌ام که چیزی را نمی‌توانی جبران کنی و دوباره درست بگذاری اش سرجایش. حفره‌های زندگیت همیشگی هستند. تو باید در اطرافش رشد کنی. مثل ریشه‌های درخت که ازاطراف سیمان بیرون می‌زنند. باید خودت را از لابلای شیارها بیرون بکشی. #دختری_در_قطار #پائولا_هاوکینز
  14. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    آن جا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری میخواستم بروم؟ من به بهانه رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته ام... ??????روزگار سپری شده مردم سالخورده ??????محمود دولت...
  15. نازنین فاطیما

    سه پاس

    سه پاس
  16. نازنین فاطیما

    سه پاس

    سه پاس
  17. نازنین فاطیما

    اگه الان يه شيشه بخار گرفته جلو روي شما باشه دوست داريد روش چي بنويسيد؟

    با اقتدارتمام ازمغزم اتفاقا توی این مورد گار میکشم و مینویسم: مرگ برمنافق و اللهم اشف کل مریض اول از همه اینکه حس درونیم رو به بهترین وسالم ترین شکل ممکن تخلیه کردم دوم هم اینکه شاید یکی بیاد و بخونه ویه تحولی در سیستم خودش ایجاد کنه به امید خدا...........
  18. نازنین فاطیما

    یه مساله عجیب در خانواده

    سلام.مرسی از دعوتتون والا چی بگم شما بهتر از هرکسی مامان وخواهرتون رومیشناسید ویه کم بیشترفکرکنید حتما راه حلهای خوبی به ذهنتون میرسه. امااین چیزایی که فرمودید بین هه ی خانومها عمومیت نداره که بگم طبیعیه دربعضی آقایون هم این چیزا دیده میشه .هرمرد وزنی خصوصیاتی داره که حالا بعضی از اونها...
  19. نازنین فاطیما

    اگه یه پاک کن داشتی چی رو توی دنیا پاک میکردی باهاش؟

    همه ی تظاهرهای خودم ودیگران روپاک میکردم تاهیچ کس نتونه نه دروغ بگه ونه دیگران رومتهم کنه به .................................................................. این نیازی هست که خیلی کمبودش داره اذیت میکنه همه رو
  20. نازنین فاطیما

    یک جرعه کتاب..

    هرگز نه از دزدان بترسیم؛ نه از آدمکشان. آنها خطرات بیرونی‌ند. خطرات کوچک‌ند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیش داوری‌های ما هستند. آدمکش‌های واقعی، نادرستی‌های ما هستند. چه اهمیتی دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسه های پولمان را تهدید می‌کند. نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می‌کند...
بالا