نتایح جستجو

  1. mosleh.bargh

    عاشقان

    تو كه معناي عشقي به من معنا بده اي يار دروغ اين صدا را به گور قصه‌ها بسپار صدا كن اسمم رو از عمق شب از نَـقب ديوار براي زنده بودن دليل آخرينم باش منم من بذر فرياد خاك خوب سرزمينم باش طلوع صادق عصيان من بيداريم باش عشق گذشتن از مرز وجوده مرگ آغاز راه قصه بوده من راهي شدم نگو كه زوده اون كسي كه...
  2. mosleh.bargh

    عاشقان

    عشق به شكل پرواز پرنده است عشق خواب يه آهوي رمنده است من زائري تشنه زير باران عشق چشمه آبي اما كشنده است من مي‌ميرم از اين آب مسموم اما اونكه مرده از عشق تا قيامت هرلحظه زنده است من مي‌ميرم از اين آب مسموم مرگ عاشق عين بودن اوج پرواز يه پرنده است
  3. mosleh.bargh

    عاشقان

    سلام دوست من اره ولي به شعر خيلي علاقه دارم
  4. mosleh.bargh

    عاشقان

    خاک می خواند مرا هر دم به خویش می رسند از ره که در خاکم نهند آه شاید عاشقانم نیمه شب گل بروی گور غمناکم نهند
  5. mosleh.bargh

    عاشقان

    مدم تا مست و مدهوشت كنم اما نشد عاشقانه تكيه بر دوشت كنم آمدم تا از سر دلتنگي و دلواپسي گريه تلخي در آغوشت كنم اما نشد آرزو كردم كه يك شب در سراب زندگي چون شراب كهنه اي نوشت كنم اما نشد نازنينم، نازنينم يا تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا اين سخن آويزه گوشت كنم اما نشد شعله شد تا به دل خاكستر...
  6. mosleh.bargh

    عاشقان

    نمي خواهم بگويي دوستت دارم ... چون مي گويي باران را هم دوست دارم اما وقتي زير باران خسته مي شوي از آن فرار مي کني... مي گويي آفتاب را دوست دارم اما وقتي نور شديد آن تنت را مي سوزاند از آن گريزان مي شوي... مي گويي نسيم را دوست دارم ... اما وقتي نسيم تبديل به باد مي شود از آن نيز متفر مي...
  7. mosleh.bargh

    عاشقان

    همیشه چشم ما به دنبال کسی هست که چشمش به دنبال دیگریست.
  8. mosleh.bargh

    عاشقان

    وقتی که تنها باشیوقتی که هیچکی منتظرت نباشهوقتی جائی رو نداشته باشی که بهش پناه ببریوقتی که زیر تیغیوقتی همه پنجره های امید بستسنا امید نشودنبال یه پنجره ی باز بگردببین پیداش می کنی؟
  9. mosleh.bargh

    عاشقان

    اگر ماه بودم به هر جا كه بودم سراغ تورا از خدا مي گرفتم و گر سنگ بودم به هر جا كه بودي سر رهگذار تو جا مي گرفتم اگر ماه بودي به صذ انز شايد شبي بر لب بام من مي نشستي وگر سنگ بودي به هر جا كه بودم مرا مي شكستي مرا مي شكستي
  10. mosleh.bargh

    عاشقان

    معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود ولی ‌آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان تساوی های جبری رانشان می داد خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی...
  11. mosleh.bargh

    عاشقان

    حضرت علی (ع) میفرمایند : با هوی و هوس خود بجنگید ، همان طور که با دشمن خود میجنگید .
  12. mosleh.bargh

    عاشقان

    یکی بود یکی نبود . یک مرد بود که تنها بود . یک زن بود که او هم تنها بود . زن به آب رودخانه نگاه میکرد و غمگین بود . مرد به آسمان نگاه میکرد و غمگین بود . خدا غم آنها را میدید و غمگین بود . خدا گفت : شما را دوست دارم ، پس همدیگر را دوست بدارید و با هم مهربان باشید . مرد سرش را پایین آورد . مرد...
  13. mosleh.bargh

    عاشقان

    درد عشق تنها دردي است كه بيمارش از آن لذت مي برد
  14. mosleh.bargh

    عاشقان

    ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن سرود زندگی سر کن دلم تنگه دلم تنگه... بخواب ای دختر نازم بروی سینه ی بازم که همچون سینه ی سازم همش سنگه همش سنگه لالا لالا لالایی لالایی لا لا یی کن مرغک من
  15. mosleh.bargh

    عاشقان

    خسته برگشت به خانه زنِ هرجایی، باز تا شود هم‌نفسِ ساکتِ تنهایی باز باز هم رو‌به‌روی آینه کهنه نشست تا کند پاک ز رخ رنگِ خودآرایی باز قطره‌ای اشک به سیمای سپیدش غلتید خنده زد تلخ که: هان، گمشده! این‌جایی باز باز کبریت به فانوس دل‌آشوبی زد بلکه سرگرم شود با دلِ سودایی باز خسته از شهوتِ دیوی که...
  16. mosleh.bargh

    عاشقان

    هر ناله ی شبگیر این گیتار محزون اشک هزاران مرغک بی آشیانه ست نشسته برف بر مویم شکسته صفحه ی رویم خدایا! با چه کس گویم که سر تا پای این دنیا همش ننگه همش رنگه ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن سرود زندگی سر کن دلم تنگه... همین مثل همیشه
  17. mosleh.bargh

    عاشقان

    حالا يك سوال دارم بچه ها درسته که زمان عشق رو نجات داد ولی اونو از جزیره ای که عاشقش بود جدا کرد به نظر شما مقصر جزیره بود که رفت زیر آب یا زمان که عشق رو با خودش برد؟؟ آیا عشق میتونه بدون جزیره زندگی کنه؟
  18. mosleh.bargh

    عاشقان

    آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه نا پیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست. :heart::heart::heart::gol::gol::gol::heart::heart::heart:
  19. mosleh.bargh

    عاشقان

    در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات. روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی...
  20. mosleh.bargh

    تولد آبجی فاطممه....... بیان تولد...

    تولد و سال نو تولد و سال نو :heart:هم تولد و هم سال نو دو تاش با هم مبارك فاطمه جون:heart:
بالا