من یه دوست داشتم که خیلی بچه آرومی بود ولی از وقتی با من دوست شده بود بچه شیطونی شد. سال سوم دبیرستان بودیم تو حیاط مدرسه وایساده بودیم زیر درخت دیدیم مدیرمون داره میاد دوستم گفت بیا حالی ازش بگیریم مدیر اومد باهامون سلام احوالپرسی کنه دوستم یه شاخه ی درختو گرفته بود دستش همچین که مدیره اومد یه...