هیچ جا منو فرا نخونده بود... یکی sms داد که نفهمیدم کی بود...
چی میگین بابا ... طیبه همه جوجه کبابا و خیارشورای منو خورد... هیچی بهش نگفتم...
گفتم که از ونک رفتم کردستان بعد تو زنگ زدی بیا میرداماد کفشای مریم جا مونده...
راستی چرا کفشات جا موند؟ ... تو پیاده شدی نفهمیدی کفش پات نیست... :biggrin: