نتایح جستجو

چی رو نمیگی؟... حالا یهو نگی... اول هماهنگ کن بعد بگو... ;) یه چیزی رو تو نخوای بگیری... زوری بهت بدن... بعد بیان بگن که ........ این یعنی چی اونوقت؟ ساقه طلایی رو نمیگما ... اونارو که روحمم ازش خبر نداره... :razz: راستی مریم خانوم اون کار خیریه که میگفتی چی شد؟ قرار بود راجع بهش حرف...

چی بگم مظلوم تر از من پیدا نکردین ... همه چی رو گردن من میندازین...

:eek::eek: من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اون بنده خدا زن و بچه داره مثل ما که از هفت دولت آزاد نیست ر به ر بیاد اینجا... مریم خانوم من راجع به چی قرار بود یه چیزایی بگم؟ ... :surprised: که شکلات میاری و قایم میکنی... طیبه میبینی چه آبرو ریزی کردی ... خودتون مگه شمارشو ندارین؟... ایرانسلشو که داد به همه... این همه شیرینی...

اگه من کمکت نمیکردم که میترکیدی...:D;) من هی خواستم سربسته قضیه رو یاد طیبه بیارم سارا اومد ... دمت گرم :biggrin: چطوری مریم خانوم؟ کم پیدا تشریف دارین... شایدم ما خیلی زیاد پیداییم...:smile:

قضیه ی اینکه فرزاد خونش کجاست و ... فکر نکنم دیگه رامون بده :D طیبه خدایی تو بیشتر خوردی... :biggrin:;) بابا طیبه بود که دنباله شکلاتیاش می گشت من که یه دونه برداشتم بعدشم تعارف کردی گفتم مرسی صرف شد یادت نیست؟ :surprised: :D

دمت گرم الهه جان :D

ما کوچیکتیم ;) البته طیبه :biggrin: یه چیزی گفت که ... :D

:biggrin: باحال بود ;)

سارا خانوم منم برم بخوابم شب بخیر:gol:

شب خوش :gol:

من پرسیدم میای یا نه ... همین :D پیامت جوری بود که انگاری میخوای نیای...:surprised: اگه تو نیای کی برامون شیرینی بخره آخه :gol: طیبه هم باید باشه که شیرینی ها رو بخوره... :D

من نظر کارشناسی داده بودم :D

یه همچین چیزایی...;) سارا هم مگه میخواد دفعه بعد بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:D

میگم من قصد خیر دارم چرا اینا شاکی میشن طیبه؟... :D

مرامتو ...

اینجوری آدم خودشو زور چپون میکنه یاد گرفتین؟:D

سلام طیب خانوم مخلصیم بدی نیستیم شما ردیفی؟ خوشم میاد تو هم شب زنده داری

مرسی :D :smile::gol: این علی که تو دلش حرف میزد آخه... بعد شماها انقدر پ.خ (به قول علی) به هم داده بودین که ما بی خبر بودیم از نصفه حرفا...

بابا من شوخی کردم... چرا به دل میگیری رفیق... :gol: موافقم ;) هیچی سارا اینا قرار منو نبرن... علی هم شاکی شده میگه اگه مجتبی رو نبرین منم نمیام...:D کجایی جوون؟ کم پیدایی :smile: