نتایح جستجو

  1. anahita1370

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
  2. anahita1370

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    :gol:الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم :gol:
  3. anahita1370

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    کسی ما را نمی پُرسد، کسی ما را نمی جوید کسی تنهایی ما را نمی گرید دلم در حسرت یک دست دلم در حسرت یک دوست دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست و اما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ...
  4. anahita1370

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نابینـــــــا نیستــــــــم امــــا چشمم را بر خیلی از چیزها بستم.... از آدمــــــــــــ ها بریده ام و پناهنــــــــده ی اینجا شدم... شاید اینجـــــــا قفس داران، سكـــــوتم را بشكننـــد.... شایـــــــــــــد.....
  5. anahita1370

    قرارهاي بي قرار...

    به یــاد ندارم نابیـــنایی به من تنه زده باشــد... !!! اما هر وقت تنم به این جماعـــــــت نــــادان خورد گفتنـــد: مگه کـــوری... ؟!!!
  6. anahita1370

    قرارهاي بي قرار...

    همه میگویند 13 عددی نحس است اما من میگویم عامل نحسی 1 و 3 هستند نه 13 عشقهای امروزی یا 1 طرفه اند یا 3 طرفه
  7. anahita1370

    نامه عاشقانه من

    حال من هم خوب . . .(به قول خودت مگر میشود "خوب باشی " و خوب نباشم؟)!! مگر میشود "باشد " و بد باشی؟! تازه فهمیده ام همه چیز میشود، حتی یک معجزه! حتی . . . یک فاجعه. این تازگیها خیلی خوب همه چیز را باور میکنم! سهم من از تو "یک آرزو " بود و دیگر هیچ . . . (آرزو میکنم هیچ راه نجاتی...
  8. anahita1370

    رد پای احساس ...

    و من معنی ِ بعضی شعرها را دیـر می فهمم «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»...
  9. anahita1370

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم، آبیِ آبی .. آبی به رنگ دریـا .. و ناگهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که سر تا پایش زرد بود .. زرد مثل نـور من شنا نمی دانستم . دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم . و غرق شدم در دریایِ آبی بیکران...
  10. anahita1370

    معماری با مصالحی از جنس دل

    گاهی زخمهایی در اعماق وجود آدم هست که هیچ التیامی برای آنها وجود ندارد... زخمهایی عمیق که بدنه وجودت را به لرزه می‌افکنند... شاید در همه لحظات از آنها یادی نکنی... ولی آنها هستند... همیشه هستند... و تنها تلنگری کافی است تا زخمهایت سربازکنند... و تمام خاطرات تلخ و جانکاهت در قالب مروارید اشکهایت...
  11. anahita1370

    رد پای احساس ...

    بی خیــــــــال کفــــش هـــا پـــا بــرهنـــه مــی زنــــم بــه راه مــــن مســــــــافــرم چــه بــاکــــــ ؟! روحـــــ مــــــن بـــه رفتــــن اســـت کفــــش ها بهـــانــه اند . . .
  12. anahita1370

    رد پای احساس ...

    ...در عصـــرهای انتــظــار، به حـوالی بـی كسـی قـدم بگـذار! خیابان غربـت را پیـدا كن و وارد كوچـه پس كوچـه های تنهـایی شـو! كلبـه ی غریبـی ام را پیـدا كـن، كنـار بیـد مجنـون خـزان زده و كنـار مـرداب آرزوهــای رنـگی ام! در كلبـه را بـاز كـن و بـه سـراغ بغـض خیـس پنـجره بـرو! حـریـر غمـش...
  13. anahita1370

    جمله های زیبا

    چشمانم را ببندید... گوش هایم دست هایم را... برای گریز از این هوای مسموم من و پاهایم حرف هم را خوب می فهمیم!!!
  14. anahita1370

    جمله های زیبا

    باران یکریز می بارد و من... به نقش هایی فکر می کنم که اینروزها بی بهانه از دلها پاک می شوند...
  15. anahita1370

    جمله های زیبا

    گاهی آغوش سیم های برق؛ کابوس بادبادک ها نیست... توهمی ست از خوشبختی...
  16. anahita1370

    برای تو می نویسم

    دوباره نگاه می کنم پشت سر مسیری از من تا سالیان دور و پیدا. روبرو...من... تا کجا؟؟ سالیان ماه ها روزها یا دقیقه ای آنسوتر... نقطه ی پایان من اما... کاش بعد از جمله ی " آرزویم این بود" بود .
  17. anahita1370

    آرام، گفتم دوستت دارم

    آن سوی بن بست آخرین کوچه جایی که هیچ کس را نه راهی هست نه وسوسه ی تماشایی درست همانجا من دلم را پنهان می کنم...
  18. anahita1370

    آرام، گفتم دوستت دارم

    بی مزه است شراب تلخ زندگی بی لبخند های تو !
  19. anahita1370

    ثانیه های خاکستری...

    اینروزها به قاصدکی می مانم اسیر سیم های خاردار نه امید به نسیمی نه در انتظار جان کندنی ... وقتی پیغامم را از یاد برده ام ...
  20. anahita1370

    معماری با مصالحی از جنس دل

    ارتش مورچه ها در سرم رژه می روند به بوی شیرینی یاد تو در باقی مانده های خیالم...
بالا