نتایح جستجو

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست نا شکیبا را

ور نیز جراحت به دوا باز هم آید از جای جراحت نتوان برد نشان را شیخ اجل سعدی

مرسی عزیزم!

خوب کم کم مرخص میشم خوشحال شدم از مصاحبتت .... قابل نداشت ...حتما زین پس! سرت سبز و دلت خوش باد جاوید

بیژن جان من هم باید مرخص بشم کم کم یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست... خوش باشی

راست میگی دروس عمومی کسالت بارند!!به قول فیلم شب های روشن: همش حرف حرف حرفای قشنگ به درد نخور! من هم خوشم نمیاد اما خوندش برام راحت بوده نمیدونم خوب حفظ میکنم همه چیز رو.... زیاد سخت نگیر به خودت ....مهم اینه که در هر شرایطی اون کاری که از نظرت مهمتره و آرامش بخش تره انجام بدی(می بینی مادربزرگ...

نمی دونم شنیدی یا نه؟ اما خوب اگر هم شنیدی امیدوارم به دوباره شنیدنش بیرزه http://dl.vmusic.ir/Soundtrack/Erik%20Satie%20-%20Gnossienne%20%5Bwww.vmusic.ir%5D.zip

[IMG]

خوشحال شدم آن بودی! آمارگیر؟! نفرمایید لطف داری و همیشه ممنون از احوال پرسی ها.... نه درس نمی خونم!این چند واحدی که برام مونده بیشترشون عمومی هستند که خوندن نداره! کتاب میخونم آره ژرمینال از زولا رو دیروز شروع کردم خوندیش استاد؟نظرت چیه؟! فیلم هم painted veil .....زیاد جدید نیست مال 5 سال پیشه...

اوه....زهی سعادت ما!سلام

:gol: نه از مسجد فتوحی شد نه از میخانه امدادی به هر جانب که رفتم پای امیدم به سنگ آمد

سلام....لطف داری زوینا جان قابل شما رو نداره[IMG] مرسی

سلام[IMG] با خویش باش از این سان که منم در تکاپوی انسان شدن در میان راه بیدار میکنیم حقیقت را آزادی را خود را در میان راه می بالد و به بار می نشیند دوستی که توانمان می دهد تا برای دیگران مامنی باشیم و یاوری این است راه ما تو و من... (مارگوت بیگل)

خوشم آمد نکته سنجی ها....نه حال همیشگی در همون راستاست به اضافه: خجل شدم ز جواني که زندگاني نيست به زندگاني من فــرصت جــواني نيست من از دو روزه هستي بجان شدم بیزار خدای شکر که این عمر جاودانی نیست به غصه بلکه به تدريج انتحار کنم دريغ و درد که اين انتحـــار آني نيست!! نه من به سيلي...

سلام ....مرسی شکر هنوز که شروع نشده ولی قطعا خوش خواهد گذشت[IMG] خوش باشی

سلام مرسی زوینا جان من که حالم رو نوشته بودم: اکنون در یک بی تفاوتــــــــی مطلق به سر می برم! که هیچ چیز مرا نمی گیرد که هیچ چیز شگفتی مرا بر نمی انگیزد هیچ چیز برایم حادثه نیست هیچ چیز..... این خبر جدید بود اما خبر کهنه اینکه مثل همیشه است همه چیز ....بر عبث می پویم که دری...

سلام و.... غرض عرض ارادتی بودو پرسش حال دوستان!

سلام و.... غرض عرض ارادتی بودو پرسش حال دوستان! ******* اکنون در یک بی تفاوتــــــــی مطلق به سر می برم! که هیچ چیز مرا نمی گیرد که هیچ چیز شگفتی مرا بر نمی انگیزد هیچ چیز برایم حادثه نیست هیچ چیز!! احساس می کنم به دردی مبتلا گشته ام که در روحی چون روح مــن نباید پا می گذاشت! این بیماری با بنیه...

اکنون در یک بی تفاوتــــــــی مطلق به سر می برم! که هیچ چیز مرا نمی گیرد که هیچ چیز شگفتی مرا بر نمی انگیزد هیچ چیز برایم حادثه نیست هیچ چیز!! احساس می کنم به دردی مبتلا گشته ام که در روحی چون روح مــن نباید پا می گذاشت! این بیماری با بنیه من با تیپ روانی من خوب میسازد افسوس که خوب با من میسازد...

به دریایی درافتادم که پایانش نمی بینم به دردی مبتلا گشتم که در مانش نمی بینم چه جویم بیش از این گنجی که سِر آن نمی دانم چه پویم بیش از این راهی که پایانش نمی بینم!!!