کسی را دوست می دارم
ولی افسوس
او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند!!!
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو
که او را دوست می دارم
ولی افسوس
یکی ابر سیه آمد ز ره
روی ماه تابان...