نتایح جستجو

اي مهربان ترازبرگ دربوسه هاي باران بيداري ستاره در چشم جويباران آيينه نگاهت پيوند صبح و ساحل لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران گفتي:به روزگاران مهري نشسته،گفتم بيرون نمي توان كرد حتّي به روزگاران بيگانگي ز حد رفت اي آشنامپرهيز زين عاشق پشيمان سرخيل شرمساران پيش از من و تو بسيار بودند و نقش بستند...

پیش هر تیغی سپر باید گرفت. پیش تیغ دوست سر باید گرفت. جانب خود را مبین گر عاشقی. جانب دوست در نظر باید گرفت.

چنانت دوست مي دارم كه گرروزي فراق افتد تو صبر از من تواني كرد و من صبر از تو نتوانم

دل که آیینه ی صافی است غباری دارد از خدا می طلبد صحبت روشن رایی

منم معتقدم به این که جزوه ها را روی ها سوی کل است. در مورد تقیه هم باید بگم زمان امام صادق با توجه به شیعه کشی حکومت وقت و خلیفه وقت بنیان شد و البته بحث درست یا غلطش مربوط به این تاپیک نمیشه اما دروغ دروغه چه مصلحتی باشه چه نباشه ممکنه حالا جایی که صلاح بوده و دروغی گفته شده یک نفر خیری دیده...

this is not 1exception dear bbbbmdddd becoooooz it 100percent one true that girls are beautiful and one of god creation:mad: and we know

oh my god i cant undrstand ur mean bmd anyway allah bless u boys idea be4 marraig is : only 1nice look and beautiful face in their fiutur partner but 4 girls most important is only ur behavior and then ....ya and after that ur incoming:cool: so... this show u our providence na? ;)

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بی‌دل بدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت مشعله‌ای برفروخت پرتو خورشید عشق خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت عارف مجموع را در پس...

ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان کز عشق...

شب به کاشانه اغیار نمیباید بود غیر را شمع شب تار نمیباید بود

who can smooth you with 1 peaceble sentence except us ? ans me boys???????? then u see we are also mighty

شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد

چی بگم وقتی که آفتاب نمیتابه وقتی بارون نمی باره وقتی مرغ زخمی شب روی دیوارهای خونمون می ناله وقتی دیواری به دستی نمی لرزه دل سلاخی ازاین بغض پرازخون نمی ترسه چــــــــــی بگــــــــــم زندگی با این همه غم نمی ارزه نمی ارزه زندگی با این همه غم نمی ارزه نمی ارزه چی بگم وقتی قناری...

نعره کن ای سرزمین جان سپردن نعره كن نعره كن اي خاك خسته ، خاك مردن نعره كن شب هق هق شب پرپر زدن چلچله هاست از غزل گريه پرم خانهء هم غصه كجاست ... اين همه جوخه اين همه دار اين همه مرگ اين همه عاشق ، خفته در خون اين همه زندان اين همه درد اين همه اشك نعره هايت گو ، خاك گلگون خاك گل مردگي و قحطي...

شوکران تو را چگونه یافتم؟ مرا چگونه دیده ای؟ که لحظه های عمر را تبرزنان دریده ایم! صدای باد بود و تو صدای وحشی زمان چنان که جام شوکران ز چشم هم چشیده ایم. عبور می کنم ز تو رمیده ای کنون زمن من و تو بار خویش را به دوش هم کشیده ایم

بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام همچو نسیم از این چمن پای برون کشیده ام شمع طرب ز بخت ما آتش خانه سوز شد گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود تا تو زمن بریده ای من ز جهان بریده ام تا به کنار من بدی بود به جا قرار دل رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام چون به بهار...

نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل چو تخت پار بر موج رها رها رها من زمن هر آنکه او دو چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من ستاره ها نهفتند...

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت اوفتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

huuuum ...think eskimo house this?