نتایح جستجو

این داستان در زمان حیات "لائوتزو" در چین اتفاق افتاد و او این داستان را بسیار دوست می داشت: پیرمرد فقیری در دهکده ای زندگی می کرد. او زندگی بسیار ساده ای داشت و کلبه ای بسیار کوچک. اما هر پادشاهی به او حسادت می کرد، زیرا او اسبی سفید و بسیار زیبا داشت. پادشاهان ممالک مختلف به دیدار وی می آمدند و...

چرا آبجی مردمش چیکار کردن که شما ناراضی هستی؟

مردم با نگاه کردن به درختان استوار و پایدار به زندگی امیدوار می شوند، دریغ از آنکه درختان ایستاده می میرند.

با سلام لطفا در مورد نحوه Header کردن فصلهای یک پایان نامه یکجوری که به هم نریزه و واسه هر فصل یک عنوان داشته باشیم و نحوه طراحیش توضیح بدید. مرسی

واقعا که بعضیا دیگه شورش رو در میارن

ای کاش بزرگ نمیشدیم

خانوم از اون ساندویج چکمه ایاتون یکی بدید

چی حیف شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

نه از دوستام کمک گرفتم

نکنه آگهی رو خودت زدی

تابلوه که مرده. طرف از ترس جونش دست به این کار زده

آدم عاقل میره یکی عین همون انگشتر رو میخره بدون اینکه کسی بفهمه نه اینکه 2 برابر پول بده تا انگشتر خودش رو پیدا کنه

این دیگه آخر زن ذلیلی

راز عشق در این است که حس تملک را از خود دور کنی . در حقیقت هیچکس نمی تواند مال کسی شود . شریک زندگی ات را با طناب نیاز نبند . گیاه هنگامی رشد می کند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند .

چرا؟ !!!!!!!!!!!

ساده و دوست داشتنی

گذشتم نبود نگرد نیست

شکوه دنیوی همچون دایره‌ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود. ویلیام شکسپیر

ما که زندگی نمیکنیم. فقط ادای آدمایی که زندگی میکنن رو در میاریم.

دردت به جونم گریه نکن