نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    ترانه ها و تصنیف ها...

    خواننده :سروش «عاشق نبودی تو» عاشق نبودی تو، من عاشقت بودم در قبله گاه عشق، بودی تو معبودم آرام و آسوده، در خواب خوش بودی یک لحظه من، بی تو، هرگز نیاسودم من با نفسهایم، نام تو را خواندم کاش ای هوس بازم، با تو نمی ماندم روزی که می گفتی، من با تو می مانم روزی که دانستی، من بی تو میمیرم روزی...
  2. hamedinia_m51

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    وقتی که ، دستای باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت وقتی که چلچله ها ، خبر فصل بهارو می دادن ، عشق آوازو نداشت دیگه آسمون براش ، فرقی با قفس نداشت واسه پرواز بلند ، تو پرش هوس نداشت شوق پرواز ، توی ابرا ، سوی جنگلای دور دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور اما لحظه ای رسید ، لحظه پریدن و...
  3. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    شيرين من تلخي نكن با عاشق تموم ميشن گم ميشن اين دقايق دنياي ما مال من و تو اين نيست رو كوه ديگه فرهاد كوه كني نيست يه روزي مياد كه نميدونيم كي هستيم يار كي بوديم و عشق كي بوديم و چي هستيم شيرين شيرينم واسه تو شدم يه فرهاد شيرين شيرينم نده زندگيمو بر باد نده زندگيمو بر باد نده زندگيمو بر...
  4. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    سنگینی نگاتو بشکن، فاصله سزای ما نیست، تو بمون واسه همیشه جدایی حق ما نیست، بودن تو آرزومه، حتی واسه یه لحظه می میرم بی تو خوندن من یه بهونست، یه سروده عاشقونست من برات ترانه میگم، تا بدونی که باهاتم تو خوده دلیل بودنم، بی تو شب سحر نمی شه می میرم بی تو من عشق تو به همه دنیا نمی دم، حتی یادتو به...
  5. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    درختی ست روییده بر یال کوه به سنگ اندرون ریشه هاش استوار زپیشانی کوه ، برکرده سر چو کوهی گرفته ست در خود قرار نه منّت پذیرفته از باغبان نه یک جرعه نوشیده از جویبار مگر دست پاک نسیم سحر مگر بارش ناب ابر بهار نداند کسی کاین تناور درخت بُوَد از کدامین زمان یادگار غروری ست...
  6. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دیگر زمان ، زمانه ی مجنون نیست فرهاد در بیستون مراد نمی جوید زیرا بر آستانه ی خسرو بی تیشه ای به دست ، کنون سرسپرده است. در تلخی تداوم و تکرار لحظه ها آن شور عشق -عشق به شیرین را از یاد برده است. تنهاست گردباد بیابان -تنهاست و آهوان دشت پاکان تشنگان محبت- چه سالهاست دیگر سراغ مجنون را از باد...
  7. hamedinia_m51

    مرسی حامد جان از ترانه قشنگی که گذاشته بودی راستی موضوع یکشنبه غم انگیز چیه؟؟!!

    مرسی حامد جان از ترانه قشنگی که گذاشته بودی راستی موضوع یکشنبه غم انگیز چیه؟؟!!
  8. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    روشن تر از خاموشی، چراغی ندیدم، و سخنی به از سخن عشق نشنیدم. ساکن سرای سکوت شدم، و صدره صابری در پوشیدم. مرغی گشتم، چشم او از یگانگی، پر او از همیشگی، در هوای بی چگونگی، می پریدم. کاسه ای بیاشامیدم، که هرگز تا ابد، از تشنگی او، سیراب نشدم. « بایزید بسطامی »
  9. hamedinia_m51

    سلام ، ممنون از ابراز لطفتون نسبت به عكس :gol::gol: اگه وقت كردين به اين تاپيك هم سري بزنين آره...

    سلام ، ممنون از ابراز لطفتون نسبت به عكس :gol::gol: اگه وقت كردين به اين تاپيك هم سري بزنين آره بارون مي اومد خوب يادمه ...
  10. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    به تو مدیونم همیشه مگه میشه بی تو باشم از شبی که روبرومه چه جوری بی تو رها شم به تو مدیونم همیشه مثل شب به صبح فردا مثل موجی سرد و تنها به نگاه نازه دریا به تو مدیونم همیشه من خسته من ویرون مثل خاکی سرد و تشنه به نوازشای بارون به تو میرسم دوباره زیر رگبار ستاره وقتی بارون نگاهت رو حریر شب میباره...
  11. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تا که نشانت در همه جا می جویم در همه دنیا وصف تو را می گویم از دل شب تا به سحر هر لحظه خاک رهت تا به ثریا می پویم از دل شب تا به سحر هر لحظه خاک رهت تا به ثریا می پویم باز ای جان بار دگر خاموشی چهره خود از نظرم می پوشی درد مرا مرغ سحر می داند دم به دمی نغمه غم می خواند در شب تنهایی...
  12. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    خواهم که برزلفت زلفت زلفت هردم زنم شانه هردم زنمشانه ترسم پریشان کند بسی حال هرکسی چشم نرگست دیوانه دیوانه دیوانه دیوانه خواهم بر ابرویت رویت هردم کشم وسمه هردم کشم وسمه ترسم که مجنون کند بسی مثل من کسی چشم نرگست دیوانه دیوانه دیوانه دیوانه یک شب بیامنزل ما حل کن دوصد مشکل ما ای دلبر خوشگل ما...
  13. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    شد زغمت خانه ی سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم از طلب گوهرِ گویای عشق موج زند، موج چو دریا دلم گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم، وای دلم، وای دلم در طلب زهره رخ ماهرو می نگرد جانب بالا دلم روز شد و چادر شب می درد در پی آن عیش و تماشا دلم گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم، وای دلم، وای دلم آه که...
  14. hamedinia_m51

    فراق یار

    از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ گریه کردم و نوشتم نازنیم یا تو یا مرگ به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار تو با خنده ای نوشتی همقفس خدانگهدار بنویس مهلت موندن یه نفس بود سهم من از همه دنیایه قفس بود بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم سر رو شونه هات نذاشتم مث دستات سرد سردم من که...
  15. hamedinia_m51

    ترانه ها و تصنیف ها...

    سکوت مهربونی يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي زوار دلمو نذر تو كردم كه هنوز دلنگرونم چي مي شد مثل كبوترزير ايوونت بمونم مث خواب بود مث رويا مث لمس آسمون بود تو هياهوي صدا ها يه سكوت مهربون بود زير طاق آينه كاري پاي ايوون كبوتر مث خواب بود...
  16. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    ارا به هاي طوفان بشكن تا شاپرك ها آسوده رد شن دستات يه دعوت چشمات يه دنيا از تو نوازش از من تماشا گفتم كه بنشين شب سرد وسخته گفتي نشستن مرگ درخته گفتم كه از تو چي مونده باقي گفتي شميم عطر اقاقي مي گرده دورت باد پريشون هي شونه هاتو مي بوسه بارون تو اون اتفاق دم آخري كه دستام ميگيري مي...
  17. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    بار دلتنگ تو بستی دیگه وقت رفتنه داری میری و فقط خاطره هات سهم منه دلم از حادثه خونه چشام از خاطره خیس دوست داری برو ولی نامه برامون بنویس به تو می رسم اگه موج مسافر بذاره اگه دلبستگی ها لحظه آخر بذاره به تو می رسم به تو پولک نقره کوب ماه به تو می رسم به تو طلای این شب سیاه به تو می...
  18. hamedinia_m51

    رفتن...

    با تو رفتم،بي تو باز آمدم از سر كوي او،دل ديوانه پنهان كردم، در خاكستر غم آن همه آرزو،دل ديوانه چه بگويم با من اي دل چه ها كردي تو مرا با عشق او آشنا كردي پس از اين زاري مكن هوس ياري مكن تو اي ناكام دل ديوانه؛ با غم ديرينه ام به مزار سينه ام بخواب آرام دل ديوانه با تو رفتم،بي تو باز...
  19. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    همه درها اگه بسته است رو به اسمون نگا كن اونجــا يه پنجــره بازه تو فقــط خــدا خــــدا كن...
  20. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    زمین تا ابر ِدلتنگ زمستون گل افشون می شه با اشک ستاره درخت ِ کوچه با چتر سپیدش گذشته ها رو یاد ِمن میاره دوباره رد پاها نقطه چینه توو چشم انداز ِ خلوت ِخیابون توو کوچه لحظه ها می شه دوباره پر از آهنگ زیبای زمستون پر از آهنگ زیبای زمستون چه حسی داره این رویای برفی برای موندن و...
بالا