نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    کلبه ای می سازم از تنهایی ام بر روی آب روی سطح بی قرار برکه های اضطراب ابرهای تیره اینجا بوی باران می دهند ماه من بر چهره ی خود می کشد چتر حجاب آسمان برکه ی من زود غمگین می شود بی تو آری او خجالت می کشد از آفتاب توی ساحل قایق تنهایی ام بی همسفر سالها درانتظاری سخت می پوسید و خواب- چشم های خسته...
  2. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    انتهای جاده کجاست؟ سر آن سوی مسیر ناپیدا چشم هایم در امتداد راه کش آمده است پشت آن سراب ، سرابی دیگر است رسیدن عطشی ست ، کمی ناممکن هر چه پیش می روم ، جاده درازتر و من ناتوان از این همه آمدن زندگی این است؛ می روی و پشت سرت خالیست! طوفان فراموشی جای پایت را محو می کند رویکردی به مراتب ناخوش از...
  3. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    قبله من چه قدر ساده و آرام، چه قدر صبور و صميمي، تو در من آميختي. باور کن تو را در اولين نماز نخوانده جستجو کردم که هنوز به قنوت گريه نرسيده سلامم دادي. بعد... من ماندم و دستان پر دعايي که به آسمان پر استجابت چشمانت آويخته شد. اصلا بيا و تو بگو... تو بگو کدامين سو قبله ي من است!؟
  4. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    قاصدک ... شعر مرا از بر کن بنشین روی نسیمی که ز احساس برون می آید برو آن گوشه باغ سمت آن نرگس مست که ز تنهایی خود دلتنگ است و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد ...
  5. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    برای تو...برای اولین نگاه سلام کردی سلام کردم و چه صادقانه بود اولین سلام گرمی نگاهم را حس کردی؟ قلب عاشقم را چطور؟ و زبانی که ازشراره ی وجود تو به لرزه افتاده بود یادش بخیر نگاه های زیرکانه تو ودست پس زدن ها و پا پیش کشیدن های تو اخم های تلخ تووتبسم هایی که دلت نمی خواست نشانش دهی و چه زیبا...
  6. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    رفتن دلیل نبودن نیست در آسمان تو پرواز می کنم عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش من بی زار از خود و کرده خویش دل نامهربانم را بر دوش می کشم تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم در اوج نیزار های پشیمانی و ابرهای سیاه سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام می گویم تو باور نکن...
  7. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    آيا نامه های مرا می خوانی؟ برای تو می نويسم برای تو که معنای باران را از ناودانها نمی پرسی و هيچ گاه با کوهها قهر نمی کنی برای تو که پنجره را به خاطر ديدن خورشيد دوست داری و به ياس به خاطر اينکه بوی يار را دارند احترام می گذاری در تنهائی سرشار از حضور صميمانه تو اينك من اعتراف ميکنم در...
  8. hamedinia_m51

    [IMG] شبتون خوش وآروم ...

    [IMG] شبتون خوش وآروم ...
  9. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  10. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  11. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  12. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  13. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  14. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  15. hamedinia_m51

    آره میترا خانم یه کمی درگیرم کمتر میام ،ممنون از لطفتون :gol:

    آره میترا خانم یه کمی درگیرم کمتر میام ،ممنون از لطفتون :gol:
  16. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  17. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  18. hamedinia_m51

    سلام خوبی شما ؟ ممنون بابت عکسای قشنگت ...:gol:

    سلام خوبی شما ؟ ممنون بابت عکسای قشنگت ...:gol:
  19. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    انگاري باز يه ستاره مي زنه توي شبهام توي دستاش گل ياسه غربتش توي نگام حالا اون روزي رسيد كه پرنده بخونه چشم هاي منتظر من ديگه تنها نمونه هميشه چشم براهم كه تو از راه برسي تويي كه حرمت و مي شناسي انيس بي كسي مي دونم تويي ستاره با نگاه عاشقانه واسه قلب عاشق من مي موني تو بي بهانه يه نفس تو أسموني...
  20. hamedinia_m51

    كوي دوست

    اگه حتي بين ما فاصله يك نفسه نفس من رو بگير براي يكي شدن اگه مرگ من بسه نفس من رو بگير اي تو هم سقف عزيز اي تو همه گريه ي من گريه هم فاصله بود گريه ي آخر ما آخر بازي عشق ختم اين غائله بود حدس گر گرفتنت در تنور هر نفس غم نه اما كم كه نيست هم شب تازه ي تو تركش پر تيرعشق سنگ سنگر هم كه نيست...
بالا