نتایح جستجو

  1. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    از حسرت بازی دستت لای موهایم از گریه‌هایم لا به لای آرزوهایم تا خودکشی در انتهای جستجوهایم باید کسی باشد بگوید وای، اما نیست
  2. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    نفس‌های مرا مگذار پای زندگی کردن بدنیا آمدن هرگز دلیل زنده بودن نیست #معصومه_صابر
  3. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    هر صبح که بیدار می‌شوم با چند زن ملاقات می‌کنم زنی که با بی‌میلی از تخت بیرون می‌آید و پسرک زیبایش را در خواب می‌بوسد و حاضر می‌شود که برود تا عصر دنبال نان! زنی که هی ظرف می‌شورد و گرد می‌گیرد و هی هنوز فکر می‌کند چقدر همه جا خاک نشسته! زنی که لیست می‌نویسد و زنبیل برمی‌دارد و می‌رود...
  4. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    لعنت بر این خیابان‌ها که هیچکدام عرضه‌ی آوردن #تو را ندارند #سعید_هلیچی
  5. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    زمستان نه از سرزمین‌های شمالی می‌رسد نه از پیش‌بینی اخبار هواشناسی، از خریدن دستکش‌های چرمی آغاز می‌شود که گاهی دست‌هایمان و اغلب پیری دست‌هایمان را پنهان می‌کند نمی‌بینی؟ ما پیر شده‌ایم بی‌آنکه کسی دستمان را گرفته باشد دستت را به من بده! پشت‌سرمان حرف و پشت هرحرف، گلوله‌ای داغ پنهان است...
  6. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    چین دامنم که مرتب شد زنگِ در را امتحان می‌کنم عطر چای که در خانه پیچید زنگِ در را امتحان می‌کنم و همین که زیبایی‌ام اعتماد آینه را جلب کرد زنگِ در را امتحان می‌کنم و این‌همه یعنی در این خانه زنی‌ست که حس زن‌بودن روزی چهاربار رنگ لاکش را عوض می‌کند. می‌خواهم زن باشم، نگران عقربه‌هایی که...
  7. (رها)

    گفتگوهای تنهایی

    در این روز هزاران درخت در حسرت نبودنت می‌کارم با اشک‌هایم آبیاری می‌کنم ولی تا تو نیایی از شکوفه خبری نیست حتی در بهار! #نادر_باقری
  8. (رها)

    خلوتی با خدا

    بارالها.. از كوی تو بيرون نشود پای خيالم نكند فرق به حالم چه برانی، چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی..
  9. (رها)

    خلوتی با خدا

    بارالها.. از كوی تو بيرون نشود پای خيالم نكند فرق به حالم چه برانی، چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی..
  10. (رها)

    فجیع‌تر از خبر رفتن‌ات، رفتن‌ات بود و تا مرز کوری گریستم آن‌شب چراکه تفاوت هولناکی بود میان...

    فجیع‌تر از خبر رفتن‌ات، رفتن‌ات بود و تا مرز کوری گریستم آن‌شب چراکه تفاوت هولناکی بود میان شنیدن و دیدن چراکه باید چشم‌هایم را فراموش می‌کردم و بر دو چاه تلنبار از خاطره‌ سرپوش می‌گذاشتم چشم‌هایم را بستم امّا نگاهم به درون باز شد و دیدم چگونه زنی در تمام گوشه‌های تاریکم مویه می‌کرد و دهانش...
  11. (رها)

    . این چتر زرد را تو ندیده ای روزی آن را برای بارانی خاص خریدم روزی که یاد تو آسمان را ابر کرده...

    . این چتر زرد را تو ندیده ای روزی آن را برای بارانی خاص خریدم روزی که یاد تو آسمان را ابر کرده بود و عرض تمام پیاده رو های خیس اندازه ی دو نفر بود زیاده روی در پیاده رو ها هنوزم به جایی نرسانده است و خیال پروازی هایم تنها نبودنت را در ارتفاع بلندتری گریسته است سال ها گذشته است و این چتر...
  12. (رها)

    درختى بودم ايستاده در برابر طوفان كبريت بى‌خطر شدم، و سيگار زنى را در آشپزخانه كوچكش روشن كردم،...

    درختى بودم ايستاده در برابر طوفان كبريت بى‌خطر شدم، و سيگار زنى را در آشپزخانه كوچكش روشن كردم، كه از درخت تصويرى ميان قاب پنجره در خاطر داشت زن شعله‌ام را فوت كرد و حادثه با ابعاد كوچك‌ترى تكرار شد طوفان و برگ‌هايم؛ خاطرات پيش‌پا افتاده پاييز طوفان و شاخه‌هايم؛ خاطرات شكست‌هاى غم‌انگيز طوفان...
  13. (رها)

    . گاهی وقتا به عشق تو نه خوشبینم، نه بدبینم ولی روزای دلتنگی تا حدّ مرگ غمگینم #لیلاکردبچه

    . گاهی وقتا به عشق تو نه خوشبینم، نه بدبینم ولی روزای دلتنگی تا حدّ مرگ غمگینم #لیلاکردبچه
  14. (رها)

    دلم برای تو می‌سوزد که این شب‌ها گوشه‌ای می‌نشینی و فکر می‌کنی اگر اتاق‌ها گوشه نداشته باشند،...

    دلم برای تو می‌سوزد که این شب‌ها گوشه‌ای می‌نشینی و فکر می‌کنی اگر اتاق‌ها گوشه نداشته باشند، با تنهایی‌ات چه کنی برای خودم که این شب‌ها تا به تو فکر می‌کنم حلقه‌ای دست چپم را پیر می‌کند و تاریکی این خانه اگر کفاف پنهان کردن اشک‌هایم را ندهد چه کنم برای او که این‌شب‌ها بیشتر اگر روزنامه...
  15. (رها)

    خلوتی با خدا

    گاهی خداوند همه پنجره ها را برایت می بندد و همه درها را قفل می کند زیباست که فکر کنی آن بیرون هوا طوفانیست و خدا در فکر مراقبت از توست...
  16. (رها)

    خلوتی با خدا

    تو باشرافتی اگر… آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی. تو آزادی، اگر… خودت را کنترل کنی، نه دیگران را تو مهربانی، اگر… وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی. تو شادی، اگر… گُلی را ببینی و بخاطر زیباییش خدا را شکر کنی. تو ثروتمندی، اگر… بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی. و دوست...
  17. (رها)

    خلوتی با خدا

    [Forwarded from بینام] [ Photo, خداوندا! تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم؛ مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها؛ مبادا گم کنم اهداف زیبا را؛ خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی...
  18. (رها)

    اتاقم قبرستان متروکه‌ای است که هرشب مرده‌ای برای خودش فاتحه می‌خواند تا از تنهایی نترسد...

    اتاقم قبرستان متروکه‌ای است که هرشب مرده‌ای برای خودش فاتحه می‌خواند تا از تنهایی نترسد #نسرین_حیدر_بیگی
  19. (رها)

    میز صبحانه را چیدم صندلی‌ات را روبروی... نه کنارصندلی خودم گذاشتم باید آنقدر به من نزدیک باشی...

    میز صبحانه را چیدم صندلی‌ات را روبروی... نه کنارصندلی خودم گذاشتم باید آنقدر به من نزدیک باشی که دستم به دهانت برسد پله‌ها را دوتا یکی کردم باید تو را از اتاق خواب به آشپزخانه بیاورم... این هیجان‌انگیزترین سکانس شعر است: هی چای می‌ریزم هی لقمه می‌گیرم هی چای می‌ریزم... به این جا که می‌رسم یک...
  20. (رها)

    فکر کن به ماجرای مردی که تمام ساعت‌های دنیا را دزدید تا معشوقه‌اش پیر نشود.. #مهدی_اشرفی

    فکر کن به ماجرای مردی که تمام ساعت‌های دنیا را دزدید تا معشوقه‌اش پیر نشود.. #مهدی_اشرفی
بالا