یادمه صدای قار و قور می اومد
از چشای خواهرم اشکای شور می اومد
نگاهمون به دست هم
خیره به در........
خدا نکنه کسی از راه دور می اومد!
مادرم غصه می خورد
پدرم واسه یه لقمه نون
خسته و رنجور می اومد
هر روز نگاهمون به در
ولی پدر .............
بدون پول می اومد!!
باز هم صدای قار و قور می اومد.
"بهروز...