نتایح جستجو

  1. رهگذر*

    سلام خوبيد؟ فكر نمي كردم صفحه منم سر بزنيد زياد ايجا نمي يام خوش باشيد

    سلام خوبيد؟ فكر نمي كردم صفحه منم سر بزنيد زياد ايجا نمي يام خوش باشيد
  2. رهگذر*

    بگو با این خوابهای دنباله دار چه کنم؟ نگو که از پریشانی احوال من است آن آسمان ، این دست ، آن...

    بگو با این خوابهای دنباله دار چه کنم؟ نگو که از پریشانی احوال من است آن آسمان ، این دست ، آن زمزمه ها و این قامت نگو که تمامش توهم کودکانه ی ذهن من است نگو بگذار و بگذر این بار نمی توانم من تمامیت نگاهم را از رهگذران گرفتم تا تمامش سهم تو باشد اما سهم من از تو چه بود ؟ جز انتظاری مبهم و بی...
  3. رهگذر*

    گشودم این پنجره را شاید نفس کم آورده ام شاید اینجا هم روزنی باشد به بیرون شاید گاهی دلم بخواهد...

    گشودم این پنجره را شاید نفس کم آورده ام شاید اینجا هم روزنی باشد به بیرون شاید گاهی دلم بخواهد تک نوشته ای بر این روزنه حک کنم شایدشاید هم مثل همیشه بیایم و یکباره همه را بردارم شایدهر کاری دلم بخواهد می کنم اینجا 4 دیواری کنج خانه من است
  4. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    هر چند گاهی دوست دارم اینجا را خط خطی کنم حس خوبی به آدم دست می دهد شبیه احساس یک فرمانده این واژگان به اراده تو جلو می روند به اراده تو می ایستند به اراده تو زاده می شوند و به اراده تو محو می شوند همین چند کلمه می توانند حکایت درون تو باشند همین خط خطی ها می توانند راوی وجود تو باشند وقتی به...
  5. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    باز دلم سرگردان است بی حضور تو یا رب باز هم جای تو در دلم خالی است تو نیک میدانی که وقتی نیستی دلم چگونه می شود حیران و سرگردان با چشمانی منتظر که به هر سو نگاه می کند منتظر قاصدی است تا خبر آورد منتظر نشانی است تا آرام گیرد رهگذر این کوی و آن کوی می شود به چشمان رهگذران نگاه می کند پی...
  6. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    می گویند در این شب ها فرشتگانت را به حوالی ما می فرستیشب هایی که چون روز روشن و نورانی است می دانی چه حالی دارم این شب ها حس می کنم در دل شب لشکریانی چراغ به دست را به سوی دنیا روانه ساخته ای تا بشکافند دل شب را و بشکافند دل هر ذره نهان در شب را شرمی مرا فرا گرفته است شبیه راهزنی هستم که دانم...
  7. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    دیدی باز علی ماند و حوضش من ماندم و تکرار دوار روزمرگی ها که چون جامه ای ناهمگون بر تنم پیچیده است چه شد که این رخت را بر تنم کردم؟ این جامه به قامتم نمی آید راه نفسم را گرفته است راستی زندگی کجا رفت ؟ من دیر رسیدم یا او به سرعت گذشت ؟ چشمانم هنوز هم بر سر هر گذری بهانه اش را می گیرد در هر...
  8. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    حرفهای ناگفتنی بماند تلی از واژگان انباشته گشت در سرای دلم نرم و محزون با هاله ای از اندیشه که بر گردش چنبره زده است نگاه می کند ، دمی می نشیند و می رود و چون واژگان به خروش آیند تا رها شوند تلاطمشان را مهار سازد و برجایشان بنشاند رد پای این نشت و بر خاستن ها بر سنگ فرش دلم عیان است و...
  9. رهگذر*

    سلام آمديم حالي بپرسيم والسلام

    سلام آمديم حالي بپرسيم والسلام
  10. رهگذر*

    ........

    ........
  11. رهگذر*

    salam tashakor ke paziroftid mamnon ke sar mizanid aiam be kam

    salam tashakor ke paziroftid mamnon ke sar mizanid aiam be kam
  12. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    مسیح مسیح حیاط /بوی گل /برگ مو خیابان /ایستگاه اتوبوس/ناقوس کلیسا شنبه ها بازدید برای عموم آزاد است اینجا هم روحم آرام می گیرد دم سبک فرو می رود و باز دم سبک تر خیز گیرد بیشتر شبیه تکه ای از تاریخ می ماند که در حال جا مانده است هر چه هست حس نیکی دارد یک شادی آرام غوطه ور در اندیشه را به...
  13. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    گرگان در بیشه و شیران در زنجیر رسم بر این است مردان بزرگ سیلی خورده روزگار خویشند
  14. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    اوست که احاطه دارد بر عالم هستی و احاطه کرده است هر موجودی را و جهان در احاطه اوست و انسان نیز چنین است اما تفاوتی که انسان با جهان و کائناتش دارد در این است که جهان احاطه شده با خداست و انسان غوطه ور در خدا برون خداو درون روح خدا و انسان حائلی میان این درون و آن برون پس...
  15. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    من هنوز بر قامت خویش ایستاده ام من ،رهگذر پیمان شکن تو تو هنوز تمام قد خدای منی تو که تا ابد بر عهد خویش استواری مسلک تو مهر ورزی است و مسلک من پیمان شکنی چقدر راهمان از هم جداست پروردگار من شاید بدین سبب است که هرگز به تو نرسیده ام دلم می خواهد ندامت نامه به آواز بلند...
  16. رهگذر*

    دست‌نوشته‌ها

    زمین دوار و آسمان دوار و حرکات من همه شده اند دایره وار می روم و می روم و به جایی نمی رسم چون می ایستم می بینم نقطه سر خط دوباره همان جای اولم ابتدا شبیه انتهاست انتها شبیه ابتداست و من همچنان در امتداد این ابتدا و انتها زندگی را دور می زنم و شاید هم این زندگی است که مرا دور می زند
  17. رهگذر*

    سلام عزیزم نمی دونستم تولدته با چند روز تاخیر تولدت مبارک عزیزم عمر با عزت زندگی با...

    سلام عزیزم نمی دونستم تولدته با چند روز تاخیر تولدت مبارک عزیزم عمر با عزت زندگی با برکت روزهای پر نعمت و دلی پر شفقت را برایت آرزومندم عزیزم
  18. رهگذر*

    راستی اصرار هم با ص صابون است ما با س سه دندونه نوشتیم ببینیم اصلا می خواندید پیاممان را که غلط...

    راستی اصرار هم با ص صابون است ما با س سه دندونه نوشتیم ببینیم اصلا می خواندید پیاممان را که غلط املاییش را بفهمید التماس دعا یا علی
  19. رهگذر*

    سلام خواستیم طرح شرمنده سازی دوستان را پیاده نماییم گفتیم بهتر از طرح هدفمندی یارانه هاست...

    سلام خواستیم طرح شرمنده سازی دوستان را پیاده نماییم گفتیم بهتر از طرح هدفمندی یارانه هاست خواستیم حالی پرسیم و سئوالی اگر ما با قدوم مبارکمان صفحه شما را مزین نفرماییم شما با خود نمی گویید در این حوالی همین چند تا کوچه انطرف تر کلبه رهگذری است که شاید دلش بخواهد دوستانش هر از چند گاهی...
بالا