روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
بازم رفتن............آخه چرا اين كارو ميكنيد.........ياسين ميبخشه حالا شما نميخواد درام كار كني نرووووووووووو.........مروووووووووووووو...تو كه ميدوني من بي تو تو بي من يعني حسرت تو كه ميدوني خراب ميشه........
نه خانوم..........شما سعي ميكني صورت مسئله رو پاك كني........شما ميخواي دلتو انكار كني تا هرچيزي كه ناراحتت ميكنه رو انكار كني.......راه بدي رو در پيش گرفتي......يه جايي اين دلي كه انكارش كردي جوري بهت نارو ميزنه كه خودت نميفهمي..........دلت رو باور كن و باهاش كنار بيا نه اينكه كلا اونو منكر...
دل ميگيره..........اما بعضي وقتا خودمون نميدونيم.........اما خدا كنه هر دلي كه ميگره از ديگري نباشه.........وقتي كسي باعث دلگيري ما بش........ديگه سخته كه دل رو برگردوند............