لاله ی داغدیده را مانم
کشت آفت کشیده را مانم
دست تقدیر از تو دورم کرد
گل از شاخ چیده را مانم
نتوان بر گرفتنم از خاک
اشک از رخ چکیده را مانم
پیش خوبانم ، اعتباری نیست
جنس ارزان خریده را مانم
برق آفت در انتظار من است
سبزه ی نو دمیده را مانم
دست و پای میزنم به خون جگر
صید در خون تپیده را مانم
تو...