نتایح جستجو

تو را میخواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم

یکی درد و یکی درمون پسندد یکی وصل و یکی هجرون پسندد من از درمون و درد و وصل و هجرون پسندم آنچه را جانون پسندد

دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود غم خوردن بیهوده نمیدارد سود پر کن قدح می به کفم در نه زود تا باز خورم که بودنی ها همه بود

حریم آسمان قلب و احساسم را به روی ناپاکی نگوشدم . چرا که قرار بود پاکترین مسافر خدا ، با قدم های عارفانه اش مالک آن شود. شیرینم ، مقدسترین هدیه خدایم را عاشقانه فرش پاهایت کردم و تو ، تو که همیشه با وسواس قدم برمیداری بر روی این حریم که مبادا رنجشی احساس کنم ، و عاشقانه ها را نثارش میکنی ...

می خور که فلک بهر هلاک من و تو قصدی دارد بجان پاک من و تو در سبزه نشین و می ، روشن میخور کاین سبزه بسی دمد زخاک من و تو

میفریبی هر نفس ما را به افسونی میکشانی هر زمان ما را به دریایی در سیاهی های این زندان می افروزی گاه از باغ بهشتت شمع رویایی

سحر شما هم به خیر. ممنون که کیوی ها رو برام آماده کردید . :D:gol::gol:

[IMG]

[IMG]

خسته نباشی استاد عزیز [IMG]

دوست عزیز ، متاسفانه تحلیل کتابخونه اشو نداشتم. شما کتابخانه ویبوری رو میخواستید؟

به دردتون خورد؟ باید یه نگاه بندازم ببینم .اگه بود حتما میفرستم. :gol:

ممنونم دوست عزیز آسبادهای نهبندان در خراسان جنوبی [IMG]

[IMG]

تو که مرا به پرده ها کشیده ای چگونه ره نبرده ای به راز من ؟ گذشتم از تن تو زانکه در جهان تنی نبود مقصد نیاز من

سلام با تشکر از پیام دلگرم کننده شما مدیر ارجمند. برای من ، فعالییت در این باشگاه جای بسی افتخار است. من نیز بنوبه خود از شما سپاسگذارم. موفق و پایدار باشید.

ممنون از دعوتتون. منم هستم.

پیتر آیزنمن و برنارد چومی این فلسفه را وارد معماری کردند .

تن صدها ترانه میرقصد در بلور ظریف آوایم لذتی ناشناس و رویا رنگ میدود همچو خون به رگهایم