فراموش می شوم
راحت تر از ردپایی بر برف
که زیر برفی تازه دفن می شود
راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا
که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
و راحت تر از آنکه فکر کنی
فراموش می شوم
و چقدر دروغ گفتن در پاییز راحت است !
وقتی یادت نمی آید
کدام یکشنبه عاشق ترین زن دنیا بودم
و کدام یکشنبه...
به خاطر مردمست که میگویم
گوشهایت را کمی نزدیک دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود
و مردم نمیدانند
چگونه میشود بیهیچ واژهای
کسی را که اینهمه دورَست
اینهمه دوست داشت.
[img]
جاده ها جایی اگر برای رفتن داشتند
تکان دادن دست
دو معنای کاملاً متفاوت نداشت
غربت
با پوشیدن کفش هایت آغاز نمی شد
و دستی که پشت سرت آب می ریخت
جاده ها را به زمین کوک نمی زد
یک روز برمی گردی که باد
تمام آدم ها را برده است
جاده ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده اند
و زمین
یک گلوله...
تنهاییام را با لیوانهای روی میز اندازه میگیرم
جایت در نیمههای پُـر، خـالیسـت
در نیمههای خالی، خالیست
دهانم را میبندد
تلخِ حرفهایی که از گوشهای تو بزرگترند
چشمهایم را، خوابی عمیق که تعبیرش تو نیستی
و «نیستی» معلم سختگیریست
که «میم مالکیّت» را
از تمام دستور زبانها خط زده...
نه شالی
نه کلاهی
نه چتری!
راست میگویند آدمی که برای همیشه میرود
هیچ چیزش را جا نمیگذارد
نه شالی، نه کلاهی، نه چتری...
بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را
که از چمدانِ تو جامانده است؟
[img]
دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی که نیست ، توی زندگیت یه چیزی رو کم احساس کنی !
دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار که دلت می گیره ، یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه.
دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه براش عزیزی حتی توی وقت اضافه.
دوست یعنی تنهایی هامو می سپرم دست تو...
برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی
برایت شوق آرزو میکنم
آرامش آرزو میکنم
[img]