نتایح جستجو

  1. comudf

    م. آزاد

    وه گل سرخ را ببین کودک در گذار بیم می لرزد به یک نسیم می سوزد به شبنمی کودک بیمناک را سایه نشین خاک را مادر مهر طالعی زخم تو سبز می شود مرگ تو عشق عشق تو کین وه گل سرخ را ببین می رقصد به شبنمی می نازد به عالمی
  2. comudf

    م. آزاد

    در جمع مهربانان ما را چه می شود که نمی گوییم دیگر شعری برای جنگل شعری برای شهر شعری برای سرخ گلی قلبی زخمی ستاره یی؟ ایا شکوه حادثه مبهوت کرده است انبوه شاعران را ؟ چنگ گسیخته و زخمه ات شکسته مقهور می نشینی و ناباور از رود رهگذر چنگ گسستگی...
  3. comudf

    م. آزاد

    شعری برای رود نباید سرود ؟ شعری برای رود نباید سرود ؟ ایینه دار بید است این باغ باژگون شعری برای گل نسرایند شاعران عزلی سبز در باغهای سرخ شقایق شعری برای آهوی چشمی که می گریزد تا دور دست شب اندیشه های دورش با یاد شعری برای سایه لبخندی و درد شادمانه...
  4. comudf

    م. آزاد

    تو روح بارانی فریاد فریاد تو ساحرانه زیبایی زیبا تو جادوی غریب تماشایی و برق هوشیاری در چشمهایت رخشان تو مثل خواب کودکانه شاد به افسانه ای تو شادی بزرگ منی ای دوست تو عاشقانه باروری از مهر و آن جنین زیبا در خون و خواب و خاطره ات می روید ناگاه...
  5. comudf

    م. آزاد

    فرهاد گمفریاد در شب بیداد من فرهاد می گرید و چه بی فریاد جهان پیراست و بی بنیاد می گرید در شب بیداد در فروبستم و فروماندم در آن خاموش گمفریاد تا نگرید در شب بیداد من فرهاد نشنوم دیگر های های زاری خاموشوارش را و سکوت سوگوارش را باز می گرید...
  6. comudf

    م. آزاد

    بگذار تا بنفشه تو باشی گیسو حنایی من ای چشمهایت فریاد و بازوانت گردباد آه ای بنفشه گیسو بگذار تا بنفشه بروید از بطن سرد خاک بگذار تا بنفشه تو باشی از خاک من برویی بگذار تا حضور تو را بشنوم از بطن سرخ زادن در لحظه وار سبز شکفتن بگذار تا نگاه...
  7. comudf

    م. آزاد

    بهانه جو بودن چه نیلگونه شبی بود باغ می بارید گریز روشن برگ سکوت گرم نسیم و باغبانی آب بهار باران بود هزار سکه زرد به چشمه سارنشست هزار خنده نیلی با باغ خفته شکفت هزار نیلوفر چه نیلگونه شبی بود او نمی دانست چه باژگونه بهاری در...
  8. comudf

    م. آزاد

    مرگ عاشقان زیباست باغی از صنوبرها ارغوانی از آتش رودباری از الماس وز کبوده جنگل ها مرگ در خزان فریاد آن زمان که می پوسد ریشه های ابریشم برگهای نیلوفر وز کبوده می ماند سایه های خاکستر مرگ هیچ زیبا نیست مرگ عاشقان زیباست مرگ عاشقانه ی شهر...
  9. comudf

    م. آزاد

    من با تو کاملم من با تو کاملم من با تو رازی روشن من با تو نام هستی ام ای دوست ای یار مهربانی و تنهایی من با تو روشنان را فریاد می کنم از عمق ظلمت شب یلدایی و کهکشانی اینک در چشم های تو ای دوست ای یگانه ترین یار من با تو کاملم راز روای...
  10. comudf

    م. آزاد

    انسان انسان کوته قدم مباش زیر ستارگان تا در پگاه بدرود هنگام رفتن از خویش یک آسمان ستاره تو باشی
  11. comudf

    م. آزاد

    پرنده بودن پرنده بودن روزی پرنده وار شدن و از بهار گذشتن به آن حقیقت نومیدوار پاسخ گفتن به آن حقیقت تلخ و با ردای پریشان باد از همه ی شهرهای خفته گذشتن و درتمامی راه چه ناامیدان دیدن پرنده وار شدن و در حقیقت روشن همیشه رازی بودن
  12. comudf

    م. آزاد

    اندوه نیمایی شب تاریک پشت بامهای سرخ تنها بود نیلوفر شب تاریک پشت کوه نیل اندام دشت ماهتابی بود شب تاریک از کوچه پنهان خفت درخت سبز لیمو میوه هایی داشت می پنداشت بهار دیگری بیدار خواهم شد شب تاریک نیلوفر تماشاگر شب تاریک را بیدار تا خورشید میان...
  13. comudf

    م. آزاد

    هزاران کوچه در خوابست هزاران کوچه در خوابست هزاران کوچه ی تاریک هزاران چهره ی ترسیده پنهان هزاران پرده ی افتاده ی سنگین هزاران خانه در خوابست هزاران چهره ی بیگانه در خوابست میان کوچه ی تنها میان شهر میان دستهای خالی نومید هزاران پرده یکسو می رود آرام...
  14. comudf

    م. آزاد

    باغ ستاره ها که سوخت آمده بود و میگریست مثل ستاره های صبح مثل پرنده های باغ آمده بود خسته بود روی چمن نشسته بود مثل شکوفه های سرخ آمده بود می گریست گفتم ای پرنده نیست جز قفسی نمانده است سینه ی آسمان تهی ست آمد گریه کرد رفت باران بود...
  15. comudf

    م. آزاد

    رفتن دلی به روشنی باغ ارغوان دارم که با طلوع صدا می کند هزاران را و چشم های من آن چشمه های تنهایی ست به دست سوخته نیلوفران رود آرام و پای بر فلقی سبز وه چه بیدارم شکوه قله چه بیهوده است و این سلوک حقیر برای رفتن باید همیشه جاری بود و در تمامی ظلمت...
  16. comudf

    م. آزاد

    چهار رگ پرنده ها را در کوچه ها گریستن از کوچه ها گریختن زیستن در کوچه باغ ها شب ها با چراغ ها شکفتن خفتن با لاله های لال نام ترا شنیدن از رود خاموش و بی خیال از رودها گذشتن در چشمه های باران یاد سبز آب ها را شنیدن رفتن رفتن...
  17. comudf

    م. آزاد

    چهره ی دو پشت حصیر پنجره دیوار روبرو تنهاست پشت حصیر پنجره دیوار روبرو زندانی ست دیوار زندانی فریاد می زند آه ای حصارهای حصیری ای کودکان خواب آلود من کودکانه برمی خیزم می بینم گلدانهای پر گل گلهای نارنجی در سایه خواب می بینند پشت حصیر پنجره...
  18. comudf

    م. آزاد

    شور من زاری سه تاری را شنیدم از دورهای دور در های و هوی باد من زاری سه تاری را در باد از کوچه های دور شنیدم که می گریست سروی میان باغ کنار جوی در های و هوی سبز گیاهان پیشخوان ها از ریشه ها جدا من زاری سهتاری را از کوه و های های مردی را از دشت...
  19. comudf

    م. آزاد

    تماشای مرداب غازیان من دیده ام شکوه تماشا را در آبهای دور در کوچه های سبز گرم تماشا بودیم تالار تار آب با لاله های سرخ هیاهوگر روشن بود سرو تاریک با آب روشن گل می گفت گلها خم می شدند می آشفتند گلهای آفتاب گردان از ماهتاب تاریک روشن...
  20. comudf

    م. آزاد

    لحظه یی در بهار لحظه یی در بهار کوچه ها سرخ می شوند زمان نیلگونست باد مثل اندوهی از تماشای رود می اید لحظه یی با تو ای پرنده ی سبز ای تماشای ساحرانه ی آب لحظه یی با تو از تو می گویم به تماشای این غروب که دشت مثل دنیای...
بالا