نتایح جستجو

  1. ب

    نرم افزار PVELIT

    ممنونم از شما.
  2. ب

    به یاد قیصر امین پور

    نان ماشینی نان ماشینی آسمان تعطیل است بادها بیکارند ابرها خشک و خسیس هق هق گریه خود را خوردند من دلم میخواهد دستمالی خیس روی پیشانی تب دار بیابان بکشم دستمالم را افسوس نان ماشینی در تصرف دارد ...... ...... ...... آبروی ده ما را بردند! «قیصر امین پور» گتوند-تابستان 57
  3. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    در کار گلاب وگل, حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری, وین پرده نشین باشد
  4. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    ز من اکنون طمع صبر دل وهوش مدار کاین تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
  5. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    ما گوشه نشینان خرابات الستیم تا بوی می ای هست در این میکده مستیم
  6. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    میان جمع می کشان تمام عمر خود عیان ز شور عشق دلستان شراب در سبو کنم.
  7. ب

    جمله های پشت کامیونی !!!!!

    پهلوی در باک مینی بوس نوشته بود: شکمو !!!
  8. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    ...مهر از تو توان برید, هیهات کس بر تو توان گزید,حاشاک اول دل برده باز پس ده تا دست بدارمت ز فتراک سودای تو آتشی جهانسوز هجران تو ورطه ای خطرناک...
  9. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    ماییم حجاب روی دلدار پنهان به جمال ماست آن یار مایی زمیان اگر بر افتد روی چو مهش شود پدیدار
  10. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    نور حق را میتواند دید در دیر و حرم آنکه با خلق خدا کارش نکو کرداری است
  11. ب

    نرم افزار PVELIT

    با سلام و تشکر از راهنمایی و توضیحات شما. آیا کتاب آموزشی در مورد این نرم افزار هست؟یا این نرم افزار رو از کجا میتونم تهیه کنم؟
  12. ب

    جمله های پشت کامیونی !!!!!

    غریبه غم نخور من هم غریبم.
  13. ب

    جایزه یک میلیون دلاری شرکت هندا

    ترجمه ایمیل ترجمه ایمیل این ایمیل از شرکت هوندا اومده. میگه که شما یکی از 5 نفر برنده 1000,000دلاری امسال هستید.بلیط یه شماره..... 5647و شماره خوش شانسی شما .......22-20 است که برنده شدید برای دریافت 1000,000دلار به صورت انتخاب یک مدل از ماشینهای هوندا با یک سال بیمه.ایمیل پاول براون رو هم...
  14. ب

    جمله های پشت کامیونی !!!!!

    ماشین طلا------نبینه بلا(پشت خاور نوشته شده بود)
  15. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    تو از هر در که باز آیی بدین خوبی وزیبایی دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی ملامتگوی بیحاصل ترنج از دست نشناسد در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
  16. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    ...نازک بدنی که می نگنجد در زیر قبا چو غنچه در پوست آن خرمن گل ,نه گل که باغ است نه باغ ارم ,که باغ مینو ست...
  17. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
  18. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    دیری است که در حنجره فریاد ندارم خشکیده به لبهای خموشم گل آواز دیوانه پروازم و برخاک عجب نیست مرغ قفسم نیست مرا زهره پرواز
  19. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    و گر او به وعده گوید که دم دگر بیایم همه وعده مکر باشد,بفریبد او شما را
  20. ب

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
بالا