نتایح جستجو

یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها....

ظلم ماریست هر که پروردش اژدهایی شد و فرو بردش

می نویسم عشق می خوانمش آزادی قرین پر پروازی که اوج می گیرد تا آخرین ذره از پرتو مهر شوری آمیخته با شعور که با شعر چشمانت هم نواست

تو را با غیر میبینم،صدایم در نمی آید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

یادگار از تو همین سوخته جانیست مرا شعله از توست اگر گرم زبانیست مرا

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

لطف حق با تو مداراها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند

ما چو ناییم و نوا در ما ز توست ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست

11تاشو دیدم......... :confused:

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

رفته بودم مشهد،عکس های تو مسیره و البته خب دریام میزارم کنارش براتون که بعد اونا گرفتم;)

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد...

تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من

دفع بلای تن و آزار خلق جز به مناجات و ثنای تو نیست

:w16:

:gol:

مرا لا به لای کدام خاطره جا گذاشته ای که اینقدر، بوی تو را می دهم؟! به کدام ارزو پیوند داده ای که اینقدر، احساس سنگینی می کنم؟! برای کدام تنهایی نگاه داشته ای؟! تو را انتظاریست بانو ما وصله ناجور نیستیم. "روح ا... ساریجلو"