تنها به حکم دلدر هم آمیختیمنه به تب که بیتاب می شود گاهیو تاب می بَردو نه به سبک رویش گل خورشید که بی هوا می چرخدتا انحنای ذوببه نرمی امتداد بوسه ای که ترد می شود تا پرش نبض پروانهرها چون مخمل چمنزاران سبزو ساده تر از جاری نگاه پس پلکهای خیس خفتگیآفرینش مادر بهشتی خودمانیکه نه به بها عرضه می شود...