mohsen victor روزی پارمهر را گفت ای پارمهر
چه چیزی تورا بیش از همه چیز ناراحت میکند؟
پارمهر گفت ای مراد از وقتی فعال شده ام
مرا اتفاق بدی افتاده است:
پارمهر چون اندکی فعال شد
چشم اون همچو پیران تارشد
اندکی رعشه چنان بر او نشست
خواستگارانش یهو بر باد شد:D
mohsen victor سپس رو به مریدان حود
کرد...