کفش هایم کجاست؟میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم....
مدتی بی بهار طی بکنم دو سه پاییز در به در بشوم
خسته ام از تو از خودم از ما، "ما" ضمیر ِ بعید ِ زندگیم
دو نفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم
یک نفر در غبار سرگردان، یک نفر مثل برگ در طوفان
می روم گم شوم برای خودم، کم برای تو درد...