عارفی را پرسیدند از اینجا تا به نزد خدای منان چه مقدار راه است؟
فرمود: یکــــــــــــــــــــــــــــ قدم
گفتند: این یک قدم کدام است؟
فرمود: پا بگذار روی خودتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دریغا
که میان ما و رسیدن به " یک قدم" هزار فرسنگ است
خو ب این داداش ما بگو بسه خووش گذرونی پاشه از بهشت بیاد بیرون..........
ن آبجی خانومی شوما که قصرت وسط بهشته........
اون واسه منه نشنیده بگیر فرار کردم
گفتم اگه سرد شده برگردم......