نتایح جستجو

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس گه چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

اعتماد مثل کاغــذه … که اگه مچاله شد ، هر چقدر هم صافش کنى محاله به حالت اولــش برگرده

سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد.

اینروزها همه آدمها درد دارند؛ درد پول, درد عشق, درد تنهائی … اینروزها چقدر یادمان می رود زندگی بکنیم ..

بعضی ترانه ها را می توان بارها و بارها گوش داد بعضی انسان ها را می توان بارها و بارها دوست داشت !

دو چیز شما را تعریف میکند : بردباری تان وقتی هیچ چیز ندارید و نحوه رفتارتان وقتی همه چیز دارید !

واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد ؛ فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزشِ تحمل رنج را داشته باشند !

برای همه خوب باش ؛ انکه فهمید همیشه کنارت خواهد بود و آنکس که نفهمید روزی دلش برای خوبیهایت تنگ می شود.

زندگــی بـاور می خواهــد آن هـــم از جنس امیـــــــــــــــــــــد که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد یک ندای قلبی به تو گوید که خـــــــــــــــــــــــــــدا هست هنوز ...

سینه ام خسـته ی آه اسـت الهی العفو حـاصـلم بـار گــــــنـاه اســت الهی العفو پشــتـم از بار گنه خم شده و باز مرا بـه عـطای تو نـگاه است الهی العفو کـارم از اول ره بـوده گــنـه روی گـنـه وای مــن آخـر راه اسـت الهی العفو آنچه آورده ام امـشـب بـه در خانه تو گــریه و نـاله و آه اسـت الهی العفو یأس...

اَستَغفِرُ اللَهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه استغفرالله الذی لا اله الا هوالحی القیوم ذوالجلال والاکرام من جمیع جرمی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه

الهي!!!!!! مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن. تا آنجا که نفرت است، عشق را ارزانی کنم. آنجا که تقصیر وگناه است، ببخشایم. آنجا که تفرقه وجدایی است، پیوند بزنم. آنجا که خطاست، راستی را هدیه کنم. آنجا که شک است، ایمان بدهم. آنجا که نومید است، امید شوم. آنجا که ظلمت است، چراغی برافروزم...

خدايا، نعمت سكوت را بر من ارزاني دار ، تا در آن لحظاتي كه طنين زندگي روزمره در درونم آرام مي گيرد، نواي دلنشين و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد......

دلم تازگی ها یادش میرود حرف هایش را باید بگوید همینطور سکوت میکند و تمام حرفها میپرند توی چشم هایم مگر چشم های من چقدر ظرفیت دارند؟ هم ببارند هم بگویند...

سلام بهشتی حون دستت طلا.......... بیا سربازخونه ازم دفاع کن