شبانگاهان، تا حریم فلک، چون زبانه کشد، سوز و آوازم
شرر ریزد بیامان به دلِ ساکنان فلک، نغمه سازم
دلِ شیدا، حلقه را شکند، تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یک دم گرم و شعله فشان، تا به بام جهان، بال و پر گیرد
خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعلهور شدنت، در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان...
تا انتهای حضور
امشب
در یک خواب عجیب
رو به سمت کلمات
باز خواهد شد
باد چیزی خواهد گفت
سیب خواهد افتاد
روی اوصاف زمین خواهد غلتید
تا حضور وطن غایب شب خواهد رفت
سقف یک وهم فرو خواهد ریخت
چشم
هوش محزون نباتی را خواهددید
پیچکی دور تماشای خدا خواهد...
در جمع مهربانان
ما را چه می شود که نمی گوییم دیگر
شعری برای جنگل
شعری برای شهر
شعری برای سرخ گلی
قلبی زخمی ستاره یی؟
ایا شکوه حادثه مبهوت کرده است
انبوه شاعران را ؟
چنگ گسیخته
و زخمه ات شکسته
مقهور می نشینی و ناباور
از رود رهگذر
چنگ گسستگی...
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
ياد تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد:
يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر...
دلم گرفته از این روزگار دلتنگی
گرفته اند دلم را به کـار دلتنگی
دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند
گــــرفت آینــــــه ام را غـبار دلتنگی
شکست پشت من از داغ بی تو بودنها
به روی شـــــانه دل مانـــد بار دلتنگی
درون هاله ای از اشک مانده سرگردان
نگاه خســـــــته مـــن در مدار دلتنگی
از آن...
سلام اقا محسن عزیز
منظور من نکاتی که درزندگی می توان آنهارا بکار بست عرفانی وباید آنها رابخاطر داشته باشیم حالا اگه چیزی دراین موردهست که هیچ متشکر ازراهنماییتان
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را...
سلام به روی ماه دختر گلم
اخه چقدر به خودت سختی میدی عزیزدلم شب رو که تو سایتی روزم که کلاسی الانم که باز اومدی سایت اخه یه کمم به خودت برس دختر خوبم با این کارات فردا رودستم می مونی برو استراحت کن کمی هم بخواب تاچشمات پف نکنن دوستت دارم بووووووووووس