من روبروی چشم تو...........از دست میرم
«این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نامهربون میخوام ازت دل بكنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقد میگم تا كه فراموشت كنم »
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین،
سیـ ـنه را ساختی از عشقش سر شارترین،
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین،
چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترین . . .
وسعت درد فقط سهم من است ،
باز هم قسمت غم ها شده ام ،
دگر آیینه ز من با خبر است ،
که اسیر شب یلدا شده ام ،
من که بی تاب شقایق بودم ،
همدم سردی یخ ها شده ام ،
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام.......