نتایح جستجو

  1. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
  2. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    روزگاریست که سودای بتان دین منست غم این کار نشاط دل غمگین منست
  3. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    اظهار عجز پیش ستمگر نکن از آنک اشک کباب مایه طغیان آتش است
  4. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دیگر این داس خموشی تان زنگار گرفت به عبث هر چه درو کردید آواز مرا باز هم سبزتر از پیش می بالد آوازم هر چه در جعبه ی جادو دارید به در آرید که من باطل السحر شما را همگش می دانم سخنم باطل السحر شماست
  5. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی
  6. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دفع مده، دفع مده،من نروم تا نخورم عشوه مده، عشوه مده ، عشوه ی مستان نخرم وعده مکن ،وعده مکن ، مشتری وعده نیم یا بدهی یا زدکان تو گروگان ببرم
  7. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    مگو شعر تو سر تا پا گنه بود از این ننگ و گنه پیمانه ای ده بهشت و حور وآب کوثر از تو مرا در قعر دوزخ خانه ای ده
  8. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی
  9. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را دشمن جانی و از جان دوست‌تر دارم تو را
  10. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    ای دوست، ای دوست، ای دوست، ای دوست جور تو از آن کشم که روز تو نکونست مردم گویند بهشت خواهی یا دوست ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
  11. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    یار من خسرو خوبان و لبش شیرین است خبرش نیست که فرهاد وی این مسکین است
  12. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    من بودم دوش و گریه و سوز وای ار گذرد چو دوش‌ام امروز لیلی‌ست چو آب زندگانی من تشنه‌جگر، چنانکه دانی
  13. eghlimaa

    کلاس کنکور ← مهندسی آب ← آبیاری و زهکشی

    سلام. دوست عزیز حضور جفتتون کمک زیادی بهمون میکنه:gol: منتظریم آقای مهندس:gol:
  14. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    منم چون شاخ تشنه در بهاران تویی همچون هوای ابر و باران
  15. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هرکس بریدیم بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم پریدیم رم دادن صید خود از اغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
بالا