نتایح جستجو

  1. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
  2. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید كه دروغی تو ، دروغ كه فریبی تو. ، فریب
  3. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    قضا رفت و قلم بنوشت فرمان تو را جز صبر کردن چیست درمان
  4. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دی کوزه گری بدیدم اندر بازار بر پاره گلی لگد همی زد بسیار وان گل به زبان حال با او می گفت: "من هم چو تو بوده ام مرا نیکودار."
  5. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش با مرغ سحر شکوه ز هجران تو بود سخن از عشق من و ناز فراوان تو بود.
  6. eghlimaa

    نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 3

    کار سختیه اما خب..... 31 3 20 10
  7. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    در صومعه چند خودپرستی رو باده پرست شو چو اوباش در جام جهان نمای می بین سرّ دو جان ولی مکن فاش ور خود نظر کنی به ساقی سرمست شوی از چشم رعناش جز نقش نگار هر چه بینی از لوح ضمیر پاک بخراش باشد که بینی ای عراقی در نقش وجود خویش نقاش
  8. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    همه برگ وبهار در سر انگشتان تست هوای گسترده در نقره انگشتانت می سوزد و زلالی چشمه ساران از باران وخورشید سیر آ ب می شود
  9. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    هم در ره معرفت بسی تاخته ام هم در صف عالمان سرانداخته ام چون پرده ز پیش خویش برداشته ام بشناخته ام که هیچ نشناخته ام.
  10. eghlimaa

    کلاس کنکور ← مهندسی آب ← آبیاری و زهکشی

    سلام:gol: مرسی از اینکه ادامه میدین. زهکشی: گزینه 4، Kv=111+60/9.25+24 =5.14 -Kv*dh/dl= 5.14*233/171=7.1 راستش سوال میانترمم بوده:smile: طراحی سیستم: اول باید راندمان کل رو بدست بیاریم بعد اونم ظرفیت کانال میشه حجم آب بر راندمان کل.. فقط همینو میدونم!
  11. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    در پیش ماه‌رویان سر خط بندگی ده کاین جا کسی نخوانده‌ست فرمان پادشا را تا ترک جان نگفتم، آسوده دل نخفتم تا سیر خود نکردم نشناختم خدا را
  12. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    مسافر چون بود رهرو کدام است که را گویم که او مرد تمام است که شد بر سر وحدت واقف آخر شناسای چه آمد عارف آخر
  13. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    نقش بند جان که جان​ها جانب او مایلست عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست
  14. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
  15. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    در پیش ماه‌رویان سر خط بندگی ده کاین جا کسی نخوانده‌ست فرمان پادشا را تا ترک جان نگفتم، آسوده دل نخفتم تا سیر خود نکردم نشناختم خدا را
  16. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    تو گوهر بين و از خر مهره بگذر ز طرزي كان نگردد شهره بگذر چو من ماهی كلك آرم به تحرير تو از نون والقلم مي پرس تفسير
  17. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ ز خـــــاک کالبــدش هزار لاله برآیــد
  18. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    شگفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست
  19. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
  20. eghlimaa

    مشاعرۀ سنّتی

    لطف حق با تو مداراها کند چون که از ح بگذرد رسوا کند
بالا