نتایح جستجو

  1. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    چه سخت است برای آدمی که دلش می خواهد ... به اندازه تمام خداحافظی های دنیا برود ... و جایی برای رفتن نداشته باشد !!
  2. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    پاييز شايد دختری‌ست از جنس عشق كه معشوقه‌اش دلش را شكسته است.. اين حال و هواى غمگين با عطر عاشقانه از او بعيد است‌..!
  3. (رها)

    من هیچوقت از دست دیگران ناراحت نمیشوم، فقط نظرم را در موردشان عوض میکنم. ??????ال پاچینو

    من هیچوقت از دست دیگران ناراحت نمیشوم، فقط نظرم را در موردشان عوض میکنم. ??????ال پاچینو
  4. (رها)

    کاش هیچ گذشته ای با هم نداشتیمآنوقت من می توانستم به تو زنگ بزنم و بی دلخوری حالت را بپرسم ؛...

    کاش هیچ گذشته ای با هم نداشتیمآنوقت من می توانستم به تو زنگ بزنم و بی دلخوری حالت را بپرسم ؛ چقدر پرسیدنِ حالِ ساده ات بعید شده حالا
  5. (رها)

    ?????? قوی نیستی؟ عیبی ندارد ادای قدرتمندها را درآور آنقدر نقش آدم قوی را به خودت بگیر تا خودت...

    ?????? قوی نیستی؟ عیبی ندارد ادای قدرتمندها را درآور آنقدر نقش آدم قوی را به خودت بگیر تا خودت باور کنی وگرنه این جماعت فرق آدم قوی و نقش قوی را به این زودی ها نمیفهمند تنها تلاش شان احترام به قدرت است و له کردن ضعیف پس حتی اگر قوی نیستی تظاهر به قدرت کن تا زیر پاهایشان له نشوی ... سیما امیرخانی
  6. (رها)

    ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...

    ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
  7. (رها)

    بی خیال تمام دلواپسی هایمان... به موسیقی دلنواز گوش کن؛ فنجانت را سربکش و بگذار آنقدر حالمان...

    بی خیال تمام دلواپسی هایمان... به موسیقی دلنواز گوش کن؛ فنجانت را سربکش و بگذار آنقدر حالمان خوب باشد که یادمان برود امروز چندشنبه است... خود را دوست داشتن مراقب خود بودن و به خوشبختی خود الویت دادن، خودخواهی نیست! ضرورت است... لازم نیست همیشه در زندگی مان کسی باشد... من یاد گرفته ام خودم را...
  8. (رها)

    چه میشد مثلا بجای راننده ی تاکسی تو بغل دستم نشسته بودی و با دست های مسحور کننده ات دنده عوض می...

    چه میشد مثلا بجای راننده ی تاکسی تو بغل دستم نشسته بودی و با دست های مسحور کننده ات دنده عوض می کردی یا مثلا در فاصله ی خالی بین کلاس هام که مجبورم به خانه برگردم وقتم را با تو میگذراندم .یا اینکه روز تولد زنگ در خانه به صدا در میامد و پست چی و پاکت و محموله ی کادو و دست خط مسحور کننده ی تو...
  9. (رها)

    ?????? آدم ها مي آيند گاهي زندگي ات مي شوند گاهي تنها خاطره ای در ذهنت آن ها كه زندگي ات ميشوند...

    ?????? آدم ها مي آيند گاهي زندگي ات مي شوند گاهي تنها خاطره ای در ذهنت آن ها كه زندگي ات ميشوند چشمانشان دستانشان گواهِ بودنشان است آن ها كه تنها در نقطه ای از ذهنت مي مانند نقش عاشق پیشه ها را بازی می کنند می آیند كه نباشند، که نبينند تنها خاطره میشوند گاهي با يادشان، از سادگیت لبخندی مي زني آن...
  10. (رها)

    آنجا را نمی‌دانم! اما اینجا بی‌تو، بدونِ آغوشت خیابان به خیابان، برگ به برگ پاییز به شدت دارد...

    آنجا را نمی‌دانم! اما اینجا بی‌تو، بدونِ آغوشت خیابان به خیابان، برگ به برگ پاییز به شدت دارد اتفاق می‌افتد..
  11. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    زن‌ها از عادی شدن از تکراری شدن از مثل روز اول نبودن می‌ترسند... گاهی زن‌ها را مثل روز اول دوست بدارید...!
  12. (رها)

    ?????? نرسیدن، تجربه ای به مراتب تلختر از، از دست دادنه. آدم وقتی کسی رو از دست می ده، افسوس...

    ?????? نرسیدن، تجربه ای به مراتب تلختر از، از دست دادنه. آدم وقتی کسی رو از دست می ده، افسوس خاطراتش رو می خوره، گاهگاهی به یادش می افته، بغض مي كنه و اين نبودن، قلبش رو به درد مياره، اما حداقل، گذشته ای وجود داره که به خاطرش گریه کنه... وقتی نمی رسی، خیال پرداز می شی، لحظه به لحظه خودت رو جاهای...
  13. (رها)

    ?????? نرسیدن، تجربه ای به مراتب تلختر از، از دست دادنه. آدم وقتی کسی رو از دست می ده، افسوس...

    ?????? نرسیدن، تجربه ای به مراتب تلختر از، از دست دادنه. آدم وقتی کسی رو از دست می ده، افسوس خاطراتش رو می خوره، گاهگاهی به یادش می افته، بغض مي كنه و اين نبودن، قلبش رو به درد مياره، اما حداقل، گذشته ای وجود داره که به خاطرش گریه کنه... وقتی نمی رسی، خیال پرداز می شی، لحظه به لحظه خودت رو جاهای...
  14. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    مردم نمی‌دانند! چگونه می‌شود بی‌هیچ واژه‌ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت.. #لیلا_کردبچه
  15. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    فردا هم می‌روم به همان كافه‌ی هميشگی شايد بيايی.. فردا، یک‌ساعتی بيشتر می‌مانم شايد حواست نباشد ساعت‌ها را عقب كشيده‌اند.. #مونا_پرستش
  16. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    پاییز نزدیک است دلم یک #تو میخواهد که دوستت‌دارم‌هایم را با برگهای نارنجی این شهر به موهایت سنجاق کنم تا پاییز بهار ما باشد #محمد_ابوالقاسمی
  17. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    جیبِ بزرگ‌تر نمی‌خواهد چتر هم همین‌طور پاییز فقط دلبر می‌خواهد با یک خیابان که خشاب‌اش پر از عشق باشد و ته مانده‌های باران بعد آرام آرام ماشه را بچکانی روی گونه‌اش همین...
  18. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    قرارمان باشد پاییز وسط قایم‌موشک‌بازی ابرها و جنگ نابرابر باد و برگ‌ها و تردید باران برای ملاقات زمین و در هیاهوی پای کوبی پرندگان روی نیمکتی رو به آسمان به صرف تماشای غروب یک فنجان لبخندت یک جرعه از نگاهت یک بغل از آغوشت یک نفس از عطرت یک جمله از لبانت و مژده‌ی تا ابد ماندنت ماندنت.. ماندنت..
  19. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    کسیو انتخاب کن که رفتاراش نشون بده که چقدر دوسِت داره نه حرفاش...
  20. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    ➰ دلم می خواست کسی باشد که مرا بلد باشد. بلد بودن مهم تر از عاشق بودن یا حتی دوست داشتن است. کسی که تو را بلد باشد، با تمام پستی بلندی هایت کنار می آید! می داند کی سکوت کند، کی دزدکی نگاهت کند، کی سرت داد بزند.. و کی در اوج عصبانیت محکم در آغوشت بگیرد کاش کسی باشد که مرا بلد باشد. ارمغان مهديقلى
بالا