این قفسه سینه که می بینی یه حکمتی داره .
خدا وقتی آدم و آفرید ، سینه اش قفسه نداشت .
یه پوست نازک بود روی دلش .
یه روز آدم عاشق دریا شد .
اونقدر که با تموم وجودش خواست تنها چیز با ارزشی که داره بده به دریا.
پوست سینه شو درید و قلبشو کند و انداخت تو دریا .
موجی اومد ، نه دلی موند و نه آدمی ...