نتایح جستجو

سلام فائزه جان واقعا خیلی خوشحال شدم وقتی این تاپیکو دیدم امیدوارم خوشبخت بشی خواهرم مهربون و خوبم آرزوی بهترین هارو برات دارم

[IMG]

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ...

كوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد. رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت. نهالی‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ایستاده‌ بود، مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ كنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛ درخت‌ زیرلب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ كه‌ بروی‌...

ای کاش غزل قصیده می شدسـیب غـزلم رسـیده می شدبـا نام رضـا سـیاهـه ی دلبا معجزه ای سپیده می شدبـا اذن دخـول مهبط عشقهر چیز ندیده دیده می شدآهـوی اسـیر اشـک هایماز کنج نظر رهیده می شدبـر حبل مـتین دسـتهایتمعماری دل تنیده می شدیا اینکه کشان کشان به سویتپـیشـانی مـا کشـیده می...

اعتماد (trust) عامل استحکام بخش بعدی یک رابطه صمیمی است. بدون اعتماد صحبت از عشق، دوستی و هرگونه همکاری یا تقابل درازمدت در یک رابطه دوطرفه یا ازدواج غیرقابل تصور است. توجه به طبیعت صمیمیت یا دوستی صمیمانه میان زن و مرد نخستین نکته مهم در رابطه آنهاست. یک رابطه مبتنی بر صمیمیت با دیگر روابط بر...

اپل و سامسونگ از سال گذشته جنگی را برای تولید تلفن همراه مچی آغاز کرده اند اما تا به امروز هیچ نمونه ای از آن ارائه نکرده اند. در این میان شرکت های کوچک نیز بیکار نیستند و طرح های جالبی را ارائه می دهند. نزدیک به یک سال است که شایعات بسیاری در مورد تلفن های همراه اینده بیان میشود. بسیاری از...

تاپیک قشنگیه !

دنیای مگس در خانه من دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم. یک هفته بود که با هم زندگی میکردیم. شبها که دیر میخوابیدم، تا آخرین دقیقه ها دور سرم میچرخید. صبح ها اگر دیر از خواب بیدار می شدم، خبری از او هم نبود. شاید او هم مانند من، سر بر کتابی گذاشته و...

نده بابا نخواستیم حالا انگار چقد میخواد بده

دستت نلرزه جای دوری نمیره سیب و گوجه میخوام چیکار؟:surprised: پووووووول وَده پوووول زوووووور وَده:D

به هر حال بد نیست هر چی کرمته رد کن بیاد:D

نه بابا شما که سعید پلیمرین :D

من اصولا ادمارو نجات نمیدم :D

با کمال میل:D

خیلی خوشگله

آخییییی دختره باید بمونه تو خونه واسه شوهرش غذا بپزه؟ اگه یه روز خونه به هم ریخته باشه شوهرش میاد مثل سگ پاچشو میگیره خخخخخخخ

درسته اما من نمیتونم بیشتر ازین توضیح بدم یعنی نمیخوام :) البته ببخشید

ببینید این نظر منه مسیر زندگی من با این راه عوض شد تقریبا. دلیلی نداره برای شما هم این راه موثر باشه من این راهو امتحان کردم و نتیجشم گرفتم یه الگو تو زندگی داشتم و خواستم مثل اون بشم با کمی مطالعه تونستم تفکرمو عوض کنم تقریبا و هم عقیده اون ادم بشم چون مسیرم مشخص بود خیلی راحت و سریع...

تفکر ادما یه روزه و بدون هیچ دلیلی عوض نمیشه حتی اگر تصمیم بگیریم که « خب من از امروز میخوام یه جور دیگه به زندگی نگاه کنم » باز هم عوض نمیشه باید در این مسیر قدم برداریم من بعد از چند ماه و خوندن چندین کتاب و مقاله و گوش کردن به چندین سخنرانی اساتید مختلف تونستم چند درجه دیدمو به زندگی عوض کنم...