مهربان پدرم
.......وقتي در دشت غريب زندگي
....خارهاي نا اميدي بر دلم مي نشست
تو به من آموختي
.......كه چگونه با توكل بر خدا
.................اعتمادم را به نفس پيدا كنم
يا در آن لحظه اي كه از سرماي شب
.........................بالهاي نازك يك شاپرك يخ مي زند
تو به من آموختي
....كه چگونه در...