نتایح جستجو

  1. paria.z68

    دل

    همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد پروازی نه گریزگاهی گردد آی عشق آی عشق چهره ی آبیت پیدا نیست... و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق آی عشق چهره ی سرخت پیدا نیست... غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهن و رنج رهایی بر گریز حضور. سیاهی بر...
  2. paria.z68

    باران

    کلماتم را در جوی سحر می شویم لحظه هایم را در روشنی باران ها تا برای تو شعری بسرایم روشن تا که بی دغدغه بی ابهام سخنانم را در حضور باد _این سالک دشت و هامون_ با تو بی پرده بگویم که تو را دوست می دارم تا مرز جنون... (شفیعی کدکنی)
  3. paria.z68

    دل

    ما چون دو دریچه رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم. هر روز سلام و پرسش و خنده، هر روز قرار روز آینده، عمر آینه بهشت،اما...آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد، نفرین به سفر ، که هر چه کرد او کرد... (اخوان)
  4. paria.z68

    مناظره عاشقانه گفتم ............. گفت.........

    گفتمش دل می خری؟ پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو، تنها ...بخند خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود رد پایش روی دل جا مانده بود...
  5. paria.z68

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    اتاقی دارم و صندلی کوچکی که برایم بزرگ شده! پاهایم از پا افتاده اند! دستانم دیگر به هیچ دستگیره ای نمی رسند! آه... از این ثانیه های ساکت، این هوای راکد، در این کنج تنگ لنگ مانده ام! کاش پنجره تنها به اندازه ی دو انگشت باز میشد! تا بیست و چهار سال بی نفسی را در یک نفس خلاصه می...
  6. paria.z68

    خنده

    فکر تو عایق سرمای من است فکر کردم به صمیمیت تو گرم شدم خنده کن ، خنده، که با خنده ی تو آفتاب از ته دل می خندد شرم در چهره ی من داشت شقایق می کاشت سفره انداخته بودیم و کنارش با هم دوستی می خوردیم حرف تو سنگ بزرگی جلوی پای زمستان انداخت باز هم حرف بزن...
  7. paria.z68

    دل

    دل زمزمه می کرد، هلاکش کردند با تیغ برهنه، چاک_چاکش کردند دل، دهکده ای بود، پر از چشمه و گل از لوث وجود عشق ، پاکش کردند!
  8. paria.z68

    آغوش

    یک قدم دیگر که از کنار دو دلی های شبانه ات دور شوی کنار همان چشم هایی که مرا کافر کرد برای تن کردن آغوشت آهسته آهسته نیاز می شوم...!
  9. paria.z68

    کوچه های تنهایی

    تو تبلور یک صدا بودی تو انعکاس یک خدا بودی در تو که غرق میشوم غریق نجات نمی خواهم در تو که متولد میشوم بگذار کفر بگویم دیگر خدا نمی خواهم!!!
  10. paria.z68

    بوسه

    او شراب بوسه می خواهد ز من من چه گویم قلب پر امید را... او به فکر لذت و غافل که من طالبم آن لذت جاوید را...
  11. paria.z68

    باران

    باران ببارد یا نبارد تو در کنارم باشی یا نباشی خاطرت باشد یا نباشد من خیس از یاد توام...
  12. paria.z68

    دل

    سفری باید کرد تا به عمق دل یک پیچک تنها که چرا این چنین سخت به خود می پیچد شاید از راز درونش بتوان کشفی کرد شاید او هم به کسی دل بسته ست...!!!
  13. paria.z68

    باران

    ای تغزل دیرینم در باران! یک شب هوای گریه یک شب هوای فریاد امشب دلم هوای تو کرده است...! (حسین منزوی)
  14. paria.z68

    بوسه

    آه، اکنون دیریست که فرو ریخته در من، گویی، تیره آواری از ابر گران چو می آمیزم، با بوسه ی تو روی لب هایم، می پندارم می سپارد جان عطری گذران...
  15. paria.z68

    کوچه های تنهایی

    حرفهای ما هنوز ناتمام، همیشه پیش از آنکه فکر کنی لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان "چقدر زود دیر می شود"
  16. paria.z68

    آغوش

    لیلی کلید شهر در سینه بند توست آغوش وا کن دست مرا بگیر بگذار بگذریم زین خیل خفتگان دست مرا بگیر تا بسرایم: در دستهای من بال کبوتریست... لیلی؛ من آبروی عاشقان جهانم هشدار تا به خاک نریزی... (نصرت رحمانی)
  17. paria.z68

    بوسه

    بوسه ام را می گذارم پشت در قهر کردی، قهر کردم سر به سر تو بیا در را تماما باز کن هر چه می خواهی برایم ناز کن من غرورم را شکستم داشتی؟! آمدم، حالا تو با من آشتی؟
  18. paria.z68

    مانی جان انگار صندوق پیامهای خصوصیت پر شده. نمیتونم جواب بدم تا چندتاشو حذف نکنی

    مانی جان انگار صندوق پیامهای خصوصیت پر شده. نمیتونم جواب بدم تا چندتاشو حذف نکنی
  19. paria.z68

    بوسه

    بر سرا پای دل آویزت نمی پیچم چو زلف قانعم زان هر دو لب یک بوسه بس باشد مرا...
  20. paria.z68

    آغوش

    آنکه بوسید لب نوش تو شکر نچشید و آنکه خسبید در آغوش تو بیدار نشد...
بالا