نتایح جستجو

خانه از پای بست ويران است. اگه می تونين ، وزير علوم رو عوض کنين. اگه نه که بهتره درستونو بخونين. موفق باشين

سلام 1. ده ها کتاب در اين باره به زبان فارسی وجود داره 2. به سايت http://www.rwtuviran.com مراجعه کنين. موفق باشين

دوست عزيزم جناب آقای بردينوا مسلما غيبت شما موجب ناراحتی بنده و ساير دوستان می شه. حضور شما باعث رونق تالار صنايع و بالا رفتن سطح علمی اون بود. بنده به شخصه قدردان زحمات شما هستم. اميدوارم تو زندگی کاريتون ، پيشرفت سريع و دست آوردهای ارزشمند داشته باشين. با بهترين آرزوها برای شما ياسر الياس پور

راستشو بخواين قديما من از يه فروشگاه به اسم "شريف کامپيوتر" تو مجتمع پايتخت خريد می کردم. اگه هم نسخه اصلی نداشته باشن ، يه مهندس دارن که می تونه براتون نرم افزار رو full کنه. يه سر بزنين. اگه هنوزم بودن کارتونو راه ميندازن.

يک روز روی اين همه بغض بی دليل پارچه ای به رنگ سکوت می کشيم و در حوالی يک سال پر بوسه برای هميشه فراموش می شويم ------------------------------------------- خوش باشين دوستان فعلا

تو سوگوار هميشه روياهايت نبوده ای تا از پس بغض خاطرات به اقرار سکوت ايمان بياوری نه قشنگم ! فراوش کن من هيچ وقت شاعر نبوده ام -------------------------------------- سلام به همه دوستای گل

سلام اگه منظورتون نرم افزارهای crack شده هست ، متاسفانه من اطلاعی در اين مورد ندارم. نسخه اصلی رو می تونين از سايت شرکت خريداری کنين. موفق باشين

هيچ چشمی ، عاشقانه به زمين خيره نبود کسی از ديدن يک باغچه مجذوب نشد هيچکس زاغچه ای را سر يک مزرعه جدی نگرفت -------------------------------------------- سلام دوست تازه وارد aloosha من شعر شما رو دير ديدم اميدوارم اوقات خوبی رو تو باشگاه داشته باشين

در ابعاد اين عصر خاموش من از طعم تصنيف در متن ادراک يک کوچه تنهاترم بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايی من بزرگ است و تنهايی من شبيخون حجم تو را پيش بينی نمی کرد و خاصيت عشق اين است --------------------------------------------------- عجب داستانيه ها ! درسته من فروغ هيچ وقت نخوندم و قصد هم...

در هوايی که نه افزايش يک ساقه طنينی دارد و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف تشنه زمزمه ام مانده تا مرغ سر چينه هذيانی اسفند صدا بردارد پس چه بايد بکنم من که در لخت ترين موسم بی چهچه سال تشنه زمزمه ام ؟ ---------------------------------------------- سارا پس تو سهرابم بلد بودی ما نميدونستيم !؟

دور خواهم شد از اين خاک غريب که در آن هيچ کسی نيست که در بيشه عشق قهرمانان را بيدار کند

در دل من چيزی ست ، مثل يک بيشه نور ، مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه دورها آوايی ست ، که مرا می خواند

ياد باد آنکه نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود

تو بسي سمن بران را به کنار در گرفتي نفسي کنار بگشا بنگر کنار ديگر خنک آن قمار بازي که بباخت آنچه بودش بنماند هيچش الا هوس قمار ديگر ------------------------------------------------ خانم فلق ، چه شعرايی نوشتين دلمون گرفت

ماه بالای سر آبادی ست اهل آبادی در خواب روی اين مهتابی ، خشت غربت را می بويم باغ همسايه چراغش روشن من چراغم خاموش

ياد من باشد فردا ، بروم باغ حسن گوجه و قيسی بخرم ياد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم ، طرحی از جاروها ، سايه هاشان در آب

ياد من باشد ، هر چه پروانه که می افتد در آب ، زود از آب درآرم ياد من باشد کاری نکنم ، که به قانون زمين بر بخورد ياد من باشد فردا لب جوی ، حوله ام را هم با چوبه بشويم ياد من باشد تنها هستم

تازه لادن ها پيدا شده اند من اناری را ، می کنم دانه ، به دل می گويم : خوب بود اين مردم ، دانه های دلشان پيدا بود

مادرم ريحان می چيند نان و ريحان و پنير ، آسمانی بی ابر ، اطلسی هايی تر رستگاری نزديک ، لای گل های حياط نور در کاسه مس ، چه نوازش ها می ريزد ------------------------------------------------------- سلام

در فصل بهار اگر بتي حور سرشت يك ساغر مي دهد مرا بر سر كشت هر چند به نزد عامه باشد اين زشت سگ به ز من است اگر برم نام بهشت ------------------------------------------ نميدونم چرا وقتی خانم فلق رو ميبينم اينجا دوست دارم که از خيام شعر بنويسم !