نتایح جستجو

تورا نادیدن ما غم نباشد/ که در خیلت به از ما کم نباشد

گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید و آرزوهای خود در آغوش بگیرید

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند/آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟

همیشه رفتن راه رسیدن نیست. گاه برای رسیدن باید نرفت. باید ایستاد و نگریست باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده

انسان های بزرگ درد دیگران را دارند انسان های متوسط درد خودشان را دارند انسان های کوچک بی دردند

شهریارا دم رفتن همه را حرف اینست/که دگر باره نزایاد و نمیراد ای کاش

عشق یعنی ... وقتی دلت می ره نتونی جلوشو بگیری...

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که درین گنبد دوار بماند...

برقص چنانکه گویی کسی تو را نمی بیند عشق بورز چنانکه گویی هرگز آزرده نشده ای بخوان چنانکه گویی کسی تو را نمی شنود

لازم است گاهی عیسی باشی ایوب باشی انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟

لازمست گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم آیا ارزشش را داشت؟

یا اون پاک کن جوهریا که میگفتن خودکار رو پاک میکنه اما فقط دفترا رو سوراخ میکرد...

ای آنکه غم عشقت نیست من برم بر تو و بر قلبت رشک