سلام
فکر کنم خوندنش خالی از لطف نباشه، شما هم اگر خاطره ای داشتی من خوشحال میشم اینجا بنویسید تا لذت ببریم.
صبح زود با عجله از خونه زدم بیرون تا برم به مدرسه، کلی دیرم شده بود اما رامو از سمت دکه روزنامه فروشی حاج حسین(مرحوم) کج کردم تا نگاهی هم به تیتر روزنامه ها بندازم. همین طور سرسرکی...