نتایح جستجو

  1. product man

    »«»« زنـــدگـی یعنــــی .. »«»«

    زندگي يعني چه؟ يعني آرزو كم داشتن چون قناعت پيشگان روح مكرم داشتن جامهي زيبا بر اندام شرف آراستن غير لفظ آدمي معناي آدم داشتن قطره ي اشكي به شبهاي عبادت ريختن بر نگين گونه ها الماس شبنم داشتن نيمشب ها گردشي مستانه در باغ نياز پاكي عيسي گزيدن عطر مريم داشتن با صفاي دل ستردن اشك بي تاب يتيم در...
  2. product man

    دل نوشته های دلتنگی

    شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم مرا...
  3. product man

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی پاکزاد.
  4. product man

    رد پای احساس ...

    گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام گفتم که من...
  5. product man

    دست‌نوشته‌ها

    ذستم یاری نوشتن ندارد ......!!! ای دل قلم را بگیر و دل نوشته هایم را تو بنویس.............
  6. product man

    کوچه های تنهایی

    باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه می‌خورد بر مرد تنها می‌چکد بر فرش خانه باز می‌آید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی‌دانم، نمی‌فهمم کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟ نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزد کجای ذلتش زیباست؟...
  7. product man

    فراق یار

    مرا بسوزانید و خاکسترم را بر آبهای رهای دریا بر افشانید، نه در برکه، نه در رود: که خسته شدم از کرانه های سنگواره و از مرزهای مسدود
  8. product man

    جملات زیبای نادر شاه افشار...........

    استفاده کردم ، عالی بود مهندس .........
  9. product man

    سلام دوست من ؛ عکس های زیبایی بود ممنون از کار زیباتون .:gol:

    سلام دوست من ؛ عکس های زیبایی بود ممنون از کار زیباتون .:gol:
  10. product man

    اگر دنیا منو نداشت ...

    اگر دنیا من رو نداشت هیچ اتفاقی رخ نمی داد ، چه بسیارند انسانهایی که بر بیهودگی خویش نالانند .................. پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .
  11. product man

    دومین نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ4

    نای نوشتن ندارم ، چنان این اشعار مستم کرد که ....................... 21- 24 -29 -37 -40
  12. product man

    اولین نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 4

    همه زیبایند و دلربا و تأثیر گذار ، همه عالی بودند و از همه کسانی که در تهیه وتنظیم به نحوی تلاش کردن سپاسگذاری میکنم و ممنون از زحمات خالصانه نغمه جان که سنگ تمام گذاشته ، بنده حقیر نیز مانند دیگر دوستان نظر خود رو اعلام می کنم ، اما برنده واقعی همه شما هستید که احساسات را به این گونه و درقالب...
  13. product man

    سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!

    خوبه تازه خوندیش .......... این بهتر نیست درمان نشده ایم و نخواهیم شد :(
  14. product man

    عجایب 7 گانه............

    سلام دوست من عالی بود و لذت بردم ، اما تا اوجایی که من خبر دارم از عجایب دنیا یکی رو جا انداختی !!!!! اونم ما ایرانیها . البته جز اونهایی که بهشون بر می خوره یا خودشون رو ایرانی نمی دونند .
  15. product man

    سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!

    خواندم و نامش را فرهنگ گذاشتم ...... ممنون دوست من .
  16. product man

    برای تو می نویسم

    هر چه دادم به او حلالش باد غير از آن دل كه مفت بخشيدم دل من كودكي سبكسر بود خود ندانم چگونه رامش كرد او كه ميگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش كرد
  17. product man

    رد پای احساس ...

    تا به کی جان کندن اندر آفتاب؟ ای رنجبر! ريختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر! زين همه خواری که بينی زآفتاب و خاک و باد چيست مزدت جز نکوهش با عتاب؟ ای رنجبر! از حقوق پای‌مال خويشتن کن پرسشی چند می‌ترسی ز هر خان و جناب؟ ای رنجبر! جمله آنان را که چون زالو مکندت، خون بريز وندر آن خون دست و پايی کن...
  18. product man

    رد پای احساس ...

    عمر ما چون تندبادی رفت و گویی خواب بود وان بنای آرزوها خانه یی بر آب بود وه چه شب ها دولت بیدار بر در حلقه زد لیکن از ناهوشیاری بخت ما در خواب بود از دل گوری شنیدم پند قارون را که گفت در کف دنیا پرستان سیم و زر سیماب بود روشنی ها در پریشانی بود دل بد مکن هر کجا ویرانه یی دیدم پر از مهتاب بود...
بالا