روزای بدم تازه گیها دارن زیاد میشن...اما...یکی از خاطرات خوشم عاشق شدنم بود...همه سرزنشم میکردن...عشق اون حس قشنگی بود...هنوزم عاشقشم اما می دونم فاصله ها بینمون زیاده...اون بی نهایت شر وشیطونه ... من متقابلا خیلی حساس...یکی از خاطات خوشم یک وساعت ونیم منتظر موندنم پشت در سالن امتحانات توی سرمای...