تو را بیهوده می جویم
میان شبنم و باران
کنار چتر نیلوفر
میان برگ سوسن ها
و یا از عطر آن سیبی که می افتد میان خوابم از
پرچین رؤیاها
تو را بیهوده می جویم
میان از کجا تا ناکجای
دشت بیداری
تو آن موجی به دریای دلم
که دائم رو به ساحل می نهد
از دور دلتنگی
و آن احساس شیرینی
که می نوشد دلم...