تازگی ها
تازگی ها
تازگی ها دل امید شدست
نق نقو بچه ننگی که مپرس
میکند فکر محالی که مگو
میزند حرف جفنگی که مپرس
قصه این است که او دیده به ده
از بتان شهر فرنگی که مپرس
دارد این مردک همسایه ما
دختر زبر و زرنگی که مپرس
روستایی صنمی خوش پر و پا
آفت زبر و زرنگی که مپرس
بینم از رخنه دیوار او را...