نتایح جستجو

  1. M

    غزل و قصیده

    شعر هایی دیگر مرا در صفحه ی 10 ملاقات کنید شعر هایی دیگر مرا در صفحه ی 10 ملاقات کنید صبحم آمد به بر کودک تنهایی من کاشم این شب نرود این شب رویایی من جام می دست به دست آمد و دستم برسید به تحیر بنشستند از آن عاشق شیدایی من شور و غوغای برآمد ز شبستان به جهان چو درون شد ز درش آن گل...
  2. M

    غزل و قصیده

    با تشکر از شما جناب کافر خدا پرست سرپرست محترم تالار از برای بنده افتخاری است که بتوانم به بخش غزل و قصیده منتقل گردم با تشکر
  3. M

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    بهترین شعر بهترین شعر چو رخت خویش بربستم از این خاک همه گفتند با ما آشنا بود ولیکن کس ندانست این مسافر چه گفت و با که گفت و از کجا بود از اقبال لاهوری به عنوان بهترین شعر زندگی من و به از شاعری که فقط دو بیت از او شنیدم به اشعار من سری بزنید با تشکر خوشدل
  4. M

    غزل و قصیده

    یک شعر دیگر برای دوستان عزیزتر از جان یک شعر دیگر برای دوستان عزیزتر از جان صبحم آمد به بر کودک تنهایی من کاشم این شب نرود این شب رویایی من جام می دست به دست آمد و دستم برسید به تحیر بنشستند از آن عاشق شیدایی من شور و غوغای برآمد ز شبستان به جهان چو درون شد ز درش آن گل زیبایی من...
  5. M

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    خواهش خواهش با عرض پوزش از شعر دوستان عزیز اگر زحمتی نیست یک سری به قسمت شعری برای غزل دوستان از خوشدل بزنید و نظرات گرانقدر خودتون رو بدید با تشکر خوشدل یا Mohx
  6. M

    مشاعرۀ سنّتی

    خواهش خواهش از شما عزیزان خواهش می کنم در بخش هنر و ادبیات به شعر های من در صفحه 10 و 11 غزل و قصیده سری بزنید و اگر خوشتون اومد نظراتتون رو که برام خیلی مهمه بدید
  7. M

    غزل و قصیده

    شعری دیگر شعری دیگر یاد دارم گل شیرین چمنزار تو بودی نه چمن بود که سازنده ی گلزار تو بودی نه عدم بود و نه ما بود و نه هوشی می و ساقی و همه مستی و هوشیار تو بودی نه دلی بود که بندم به تن عالم خاکی...
  8. M

    غزل و قصیده

    ای بی توام به طرف گلستان خزان شود وآنکس که در قدوم تو غم ها نهان شود ای صبح زندگی که نفس می دهی به باغ بازآ که در فراق تو دل نیمه جان شود ای برتر از پری که شوقم ببینمت بنشین که صد پری ز بر ما پران شود باد صبا به پیش من آورده شکوه...
  9. M

    غزل و قصیده

    هدیه ای به غزل دوستان از خوشدل هدیه ای به غزل دوستان از خوشدل باز عالم از تمنا دامن رمضان(م ساکن) گرفت شایدش راهی به سوی عالم جانان گرفت باز از هر سو بیامد نغمه هایی سخت خوش آتشی بر برگ جان از برگه ی قرآن گرفت آرزو ها یک به یک در چشم دل پژمرده بود گوییا آن دوره ی جان سوز...
بالا