نتایح جستجو

فکر کنم اینا میخوان برن حموم که اینطوری گریه میکنن.. :surprised:

یارب آن شمع دل افروز ز کاشانه ی کسیت جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

اگه نگی میان حذفش میکنن یه اخطار هم بهت میدنا!! بیا بگو.. بدو

منم هستم...

تــــــو را صبا و مـــرا آب دیده شد غمــاز وگـــرنه عاشق و معشـــوق راز داراننـــد

شاید روزی بیاید كه حال ِ من خوب شود هوا خوب شود باران خوب شود عشق خوب شود و تــــو .... خوب ِ من شوی  و من ... خوب شوم !!! :heart:

می آیی و آب می شود تب هایم مهتاب تمام می شود شب هایم لــب بر لــب تـــــو گذاشـ.... ! بیدار شدم ! طعم گس بوسه می دهد لــب هایم ... :heart:

یه مدتی از ماه رمضون همین امسال که گذشت بهترین دوران بود فکر کنم...

اگه اینهمه پول میداشتم میدادم به عشقم ...

فاجعه ی رفتن " تــــــو " چیزی را تکان نداد . من هنوز هم چای میخورم . کار می کنم . قدم میزنم , هستم اما . تلخ تر تنهاتر بی اعتمادتر . . .  :heart:

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر ز همه دلبران ستانی باج

مهم نیست! من اگه کاری واسه یکی انجام بدم انتظار تشکر ندارم.

مــــــــــــــــــــــــــــن...

یار گرفته ام بسی ؛چون تو ندیده ام کسی شمع چنین نیامده ست از درِ هیچ مجلسی

تا چند می سوزی دلا ما را و خود را ما هیچ رحمی کن به خود آخر خدا را

نيكي و بدي كه در نهاد بشر است شادي و غمي كه در قضا و قدر است باچرخ مكن حواله كاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است

ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر رهـــروی که در گذر آید

مبــــــــــــارکــــ بــــاشـــــ ه 

نمی خورید زمانی غــــم وفاداران ز بـــی وفائی دور زمانه یاد آریـــد

در هر نفسی که میتپی ای دل من  یادت نرود اجازه از عشق بگیر ...