ایستگاه اخر پیاده می شوم/و هر جا که رد روشنی از خواب ستاره باشد اتراق می کنم/روزها می گذرند و روزی من/زندگی ام را به یک لبخند هدیه می دهم و ارام/رو به سوی اسمانی که اولین ایستگاه تولد من بود/می خوابم/برایم فرقی نم کند که کجای این خاک بمیرم/ستاره همیشه بالای سر من است/یک طناب می خواهم و چند اراده...