نتایح جستجو

مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم

الا ای اهوی وحشی کجایی مرا با توست چندین اشنایی

م ن از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده ی عصمت برون ارد زلیخا را

انگار اشتباه کردم. روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست وز بهر طمع بال و پر خویش بیاراست.

یارب ار خصم خطا رفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاهم ولی افسوس او هرگز نمی داند نگاهم را نمی خواند.

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم رخت می دیدم و جامی هلالی باز می خوردم.

تو که ناخوانده ی علم سموات تو که نابرده ای ره در خرابات تو که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات

مرا می بینی و هردم زیادت می کنی درم تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم

این شعر نو خیلی قشنگه ولی شعر از حسین پناهی نیست این شعر قیصر امین پوره.

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها این هم جواب من. اگه به مشاعره دو نفرتون بر نمی خوره

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

تیغ بران گر به دستت داد چرخ روزگار هر چه می خواهی ببر اما مبر نان کسی

گفتی غزل بخوان چه بگویم مجال کو شیرین من برای غزل شور و حال کو پر می زند دلم به هوای غزل ولی گیرم هوای پر زدنم هست بال کو گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو تقویم چهار فصل دلم را ورق زدم ان برگهای سبز سر اغاز سال کو رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سوال و حوصله ی قیل...

چقدر دلم سوخت. خدا رحمتش کنه.

سلام من دارم. اتوکدشو می خوای یا کتیاشو؟

ز دست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد/ زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

من ESFP شدم. 95 درصد مواردی که گفت در مورد من درسته.